تام
ویست نماینده خاص امریکا برای افغانستان ابراز نگرانی کرده که شاید بعضی از کشورهای منطقه در تعامل با امارت
اسلامی حدود امریکایی را شکسته و تا سرحد به رسمیت شناختن به پیش روند. برای
بار نخست است که طرف امریکایی ابراز نگرانی میکند که اجماع
جهانی در مورد امارت زیر پا خواهد شد. تام ویست در
حالی این سخن را بیان میدارد که از آسیای میانه الی آسیای جنوبی مقدمهی بازیهای
جدید قدرتهای بزرگ نمایان میشود.
بعد از خروج
نیروهای امریکایی از افغانستان بعضی از قدرتهای بزرگ فرصت یافتند که به بازی
منطقوی شامل گردند، بناً بعضی بازیهای جدید در آسیای میانه الی آسیای جنوبی در
جریان است. امریکا تا کنون نه تنها اینکه افغانستان را از طریق طیارات بیپیلوت
نظارت مینماید، بلکه در زمین نیز از طریق سازمانهای مانند، سازمان ملل و کشورهای
چون قطر و اوزبیکستان تلاش میکند تا منافعاش حفظ گردد. فلهذا امریکا بهتر میداند
که به هر دلیل تعامل با امارت اسلامی را دوام دهد.
این تنها
افغانستان نیست که امریکا میخواهد در آن حضورش را فعال نگهدارد، بلکه در کشورهای
آسیای میانه نیز کوششها را جریان دارد تا حضور اقتصادی چین و حضور سیاسی و نظامی
روسیه را کمرنگ سازد. از همین جهت مقامات امریکایی سفرهای منظم به آسیای میانه
دارند، پروژههای جدید را در آنجا آغاز نموده و همکاریهای استخباراتی و امنیتی را
با کشورهای آسیای میانه ازدیاد میبخشند. از جانب دیگر امریکا در عقب بی ثباتی
پاکستان قرار داشته و کوشش مینماید که مانع نزدیک شدن چین با پاکستان و گسترش
پروژهی سپیک گردد.
کوششهای امریکا
آشکارا قابل مشاهده است، اما چین و روسیه نیز آرام نه نشستهاند. مخصوصاً چین تلاش
میکند بعضی گامها را در این عرصه بردارد. حضور فعال چیناییها در افغانستان به
بهانهی استخراج معادن و اقدام اخیر آنها در روابط دیپلوماتیک نشانههای آشکار ِحضور
چین را نشان میدهد. چین در آسیای میانه بر سرمایهگذاری تاکید داشته و آن را راه
گسترش نفوذ خویش میداند. از سوی دیگر چیناییها در پاکستان به شدت کار میکنند که
روابط خویش را مستحکم نگهداشته و دهلیز اقتصادی چین ـ پاکستان را کامیاب سازند.
چینايیها فکر مینمایند که در عقب ناامنیهای پاکستان – بالخصوص ناامنیهای
به وجودآمده از سوی جدایی طلبان بلوچ- دست امریکا و هند است.
اگر به مسایل
دقیقاً نگریسته شود، مقدمات بازی جدید میان چین و امریکا در منطقه دیده میشود که
تا حد روسیه نیز در آن شریک میگردد. این بازی از آسیای میانه آغاز الی جنوب آسیا
ادامه مییابد که تکانهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی در آن محسوس است. با توجه به
اهمیت منطقه معلوم میشود که هردو جانب تا سرحد اخیر کوشش خواهند کرد که حضور
مخالف خویش را کمرنگ کرده و نفوذ خویش را در منطقه ازدیاد بخشند. به این ترتیب به
شمول افغانستان تمام منطقه دوباره به میدان بازیهای بیگانهها مبدل خواهد گشت.
بعد از اینکه
مسلمانان قدرت را از دست دادند، سرزمینهای شان میدان بازی بیگانهها، اشغالگران و
مزدوران آنها قرار گرفت و بارها قدرتهای بزرگ بر سر، مال و خاک آنها بازی کردهاند.
این برایمان پیغام واضح دارد که اگر در این میان بازی خویش را نداشته باشیم و خود
را آمادهی رقابت نسازیم پس دیگران ما را وسیلهی بازی خویش قرار خواهند داد.
ما میتوانیم خود
را به رقابتهای بزرگ آماده سازیم، و در این مورد دین ما منهج مشخص دارد؛ زمانی که
ما از سرحدات ملی پا فراتر نگذاریم، و زمانی که برای ایجاد دولت بزرگ اسلامی
(خلافت راشده بر منهج نبوت) و دولتِ جهانی امتشمول اقدام نکنیم وسیلهای بازی
دیگران خواهیم بود. اکنون فرصت خوب است که از آسیای میانه الی جنوب آسیا تمام
مسلمانان برای این مفکوره کار و تلاش نمایند که چگونه دولت اسلامی واحد را تشکیل
دهیم تا نه تنها در مقابل بازیگرانِ دشمن علیه امت اسلامی مقابله صورت خواهد
گرفت، بلکه خود به یک قدرت بزرگ تبدیل شده و نظم جهانی را عوض خواهیم کرد.
اگر چنین نکنیم
حتی از قربانیها و جهاد ما دیگران به شکل شعوری و غیرشعوری استفاده نموده و سود
خواهند برد. پس باید به اصل خویش برگردیم. ما باید دولت واحد بسازیم و این امر
فریضه از جانب الله متعال برای ماست. این دولت با سرحدات ملی و ارزشهای ملی،
سیاست خارجی سیکولر و نظام اقتصادی سود محور برپا شده نمیتواند، بلکه زمانی برپا
شده میتواند که مسلمانان مطابق احکام اسلام یکدیگر را برادر دانسته، تفرقههای فکری،
سیاسی، جغرافیایی و مذهبی را کنار بگذارند، و بر ریسمان الله متعال چنگ زده و همه
یکجا یک دولت واحد را تاسیس نمایند که در داخل تنها اسلام را تطبیق کند و در خارج دعوت
اسلامی را به سایر ملتهای جهان حمل نماید.