در این اواخر پس از آغاز حملات طیارههای بدون
سرنشین امریکایی از خاک پاکستان در افغانستان، درگیریهای مرزی میان نیروهای
امارت اسلامی افغانستان و نیروهای مرزی دولت پاکستان شدت گرفته است. در کنار
حملات تحریک طالبان پاکستان به مواضع نظامیان پاکستانی و مشکلات داخلی پاکستان، این درگیری فضای
سیاسی پاکستان را به شدت در ضدیت با افغانستان قرار داده است. مقامات رسمی دولتی، نمایندگان
سنا، سفرا، شخصیتهای سیاسی وابسته به حکومت پاکستان و بعضی از خبرنگاران همنوا با
دولت، همه مواضع تندی علیه افغانستان اتخاذ کرده و در مجامع مختلف محلی و بینالمللی
بر علیه افغانستان به تاخت و تاز میپردازند.
این مقامات و رسانههای وابسته به دولت پاکستان
نیز به شدت برعلیه تحریک طالبان پاکستان تبلیغ می نمایند و طوری وانمود می کنند که
تحریک طالبان پاکستان از افغانستان برعلیه پاکستان سازماندهی می شوند و به این شکل
کوشش می کنند به ظلم، خیانت و مزدوری شان به کفار پرده بیندازند.
اکنون که وزارت امور خارجه پاکستان از امارت
اسلامی افغانستان به سازمان ملل شکایت کرده است، بلاول بوتو وزیر خارجه پاکستان نیز در آخرین
اظهارات خود در واشنگتن با لحن تندی امارت اسلامی را مخاطب ساخته و گفته است که اراده
خود را برای مبارزه با گروه های تروریستی نشان دهد. اما چیزی که وی بیان نداشته
است همان ظلم تاریخی دولت مزدور پاکستان در همنوایی با دولتهای استعماری شرق و
غرب بر علیه مردم مسلمان پاکستان، مردم قبایل و گروههای اسلامی است.
واقعیت این است که دولت پاکستان در خیانت به گروه
های اسلامی و جهادی سابقه طولانی دارد و خیانت شان برعلیه مجاهدین افغانستان در
زمان شوروی، مجاهدین القاعده، مجاهدین داخلی پاکستان که برعلیه هند مشرک به جهاد
می پرداختند و سایر مجاهدین سرزمین های اسلامی به همه گان هویدا است. دولت پاکستان
با همکاری استخباراتی و جاسوسی به کشور های کفری زمینه به شهادت رساندن اعضای این
گروه ها را فراهم ساخته و کمکهای درین
زمینه نموده است، طوریکه آنان در چنگ کفار به اسارت آمده و مورد انواع شکنجهها
قرار بگیرند و حتی تعدادی از آنها را دستگیر و در بدل پول به استعمار بفروشند.
دولت پاکستان برای حفاظت از خط استعماری دیورند که
مانند یک خط سرطانی در میان مردم کشیده شده است به شدت تلاش به خرچ میدهد. برای
همین منظور صدها بار مردم دو سوی خط دیورند که ارزشها، احکام، زبان، فرهنگ و عقیدهشان
یکی است، بخاطر این سیاست پلید دولت پاکستان جانهایشان گرفته شده است. نه تنها خط
دیورند بلکه تمام مرزبندیهای افغانستان که توسط انگلیس و روسیه صورت گرفته مردم و
اقوام که با هم خویشاوند بودند را از هم جدا ساخته اند. مردم دو طرف مرز های
امروزی افغانستان نه فقط خویشاندان دیروز اند، بلکه فراتر از آن مسلمان های استند
که عقاید، ارزشها، رسوم و فرهنگ واحدی دارند.
دولت پاکستان که
از بدو تاسیسش اگرچند برای اسلام شعار داده است ولی در سیاست عملی خود جداً پابند
به اصول سیکولاریزم، جمهوریت و دموکراسی بوده است. پاکستان در طول تاریخ با اتحاد با کشورهای
قدرتمند کفری مثل انگلستان، امریکا و چین برای این دولتهای کفری و استعمارگر خدمت
کرده، در اتحاد و دوستی استراتیژیک با آنها، به منافع حیاتی امت اسلامی و بهخصوص
مردم مسلمان و مجاهد افغانستان خیانت کرده است. چنانکه در سال 2001 میلادی، امریکا
با استفاده از زمین و هوای پاکستان بالای افغانستان لشکرکشی کرده و این سرزمین
اسلامی را اشغال و به خاک و خون کشانید و اکنون هم طیارههای بدون سرنشینِ
امریکایی از فضای پاکستان جرات وارد شدن به حریم هوایی افغانستان را پیدا مینمایند
و بعضی اهداف را مورد حمله قرار میدهند.
در این میان، هند
به عنوان یکی از دولتهای حربی که در سرزمین هندوستان، مسلمانان را مورد انواع
آزار و شکنجه قرار داده و حتی دست به نسلکشی مسلمانان میزند. هند در طول تاریخ از
همین فرصت دشمنی میان دولتهای پاکستان و افغانستان استفاده کرده و مکارانه
توانسته است که مردمان دو سرزمین مسلمان که هردو جز جداناپذیر امت اسلامی هستند را
از هم دور نگهداشته است. تفنگی که با
اتحاد دو برادر مسلمان سرزمین پاکستان و افغانستان، باید به طرف هندوستان به عنوان
دولت کافر و حربی نشانه میرفت، برعکس از طرف برادر علیه برادر استفاده شده است.
بناً در دوره حساس
تاریخی که قدرتهای بزرگ مثل امریکا، روسیه و اتحادیه اروپا درگیر جنگ، بحران
اقتصادی و بیثباتی اجتماعی- سیاسی استند، امت اسلامی، مردم دو طرف مرز کاذب
دیورند، گروه ها و احزاب سیاسی و جهادی از گذشته عبرت گرفته و زیر تبلیغات منفی
دولت مداران پاکستان و باداران کافر آن قرار نگیرند.
امت اسلامی به شدت
تشنه و محتاج وحدت فکری-سیاسی جهان، تطبیق و حمل اسلام، و برپایی نظام مقتدر
اسلامی اند. بر همه امت اسلامی و بخصوص به سیاسیون، نظامیان و نخبهگان فکری و
سیاسی امت اسلام در پاکستان که به اسلام اخلاص دارند، واجب است تا بجای اتکا به
دولت های ملی و مزدور استعمار و اتکا به
سیاستمداران و دولتمردان فاسد و مزدور شرق و غرب، به اسلام چنگ زده و با جهد بیدریغ
برای وحدت فکری- سیاسی و جغرافیایی امت اسلامی تلاش بورزند.
مشکلات خط دیورند
با نشست های دیپلوماتیک و دیدارها قابل حل نیست، این خط باید به صورت کامل از میان
برداشته شود. به خصوص با وحدت سرزمینهای اسلامی در آسیای مرکزی، جنوب آسیا و
افغانستان و تاسیس دولت خلافت راشده ثانی در قلب این سرزمینها، امت اسلامی را یک
بار دیگر صاحب عزت، اقتدار و صلابت ساخته و بیشتر از این به کفار و مزدوران شان
اجازه ندهند که دیگر از دامهای ساختهگی به نام مرز بر علیه وحدت شان استفاده
نمایند.
بر مسلمانان منطقه
لازم است تا تفرقه و جدایی را کنار گذاشته و دولتی را احیا کنند که در 1300 سال
تاریخ طلایی اسلام، از عقاید، ارزشها، جان، مال، ناموس و عزت امت به مثل سپر دفاع
کرده و با اقامه دولت خلافت و حمل اسلام
به عنوان تنها راه نجات بشریت از ظلم بندهگان ظالم و فراعنه عصر و نظامهای
طاغوتی زمینه را برای تطبیق همهجانبه و کامل اسلام مهیا سازند.