پس از یک تحول عظیم و مثبت در افغانستان و خروج نیروهای ناتو از این سرزمین، درست یک سال و نه ماه میگذرد. در این مدت جهان و منطقه تلاشهای زیادی را به خرج دادند تا بتوانند پالیسی، خواستها و تشویشهای خود را بازگو کرده و دولتِ نوپای افغانستان را از طریق نشستها، کنفرانسها، دید و بازدیدهای منطقوی و جهانی تابع رویکردهای سیاسی خود نمایند. در مدت کمتر از دو سال، بیش از دهها نشست، کنفرانس، گفتگوهای دو جانبه، سه جانبه و چند جانبه از سوی کشورهای منطقه و جهان تدویر یافت که موضوع اصلی آن یا قضیهی افغانستان بوده و یا در بخشی از آن پیرامون این دولت بحث شده است. این همه بگومگوها معمولا توسط سازمانهای منطقوی همچون پیمان امنیت جمعی، سازمان همکاریهای شانگهای، سازمانهای جهانی همچو سازمان ملل و نهادهای مرتبط به آن، سازمان همکاریهای اسلامی، نشست گروه هفت، گروه بیست و دیگران تحت عناوین مختلف دایر گردیده است. هدف و انگیزهای چنین نشستها و خواستها در قالب این همه اجلاس، تحمیل پالیسی و خواستهای قدرتهای همسایه و جهان از افغانستان میباشد. پالیسی و خواستهایی که چگونه بتوانند حاکمیت سیاسی افغانستان را در مسیرِ ترسیمشدهای خویش قرار داده و از آجندای بزرگ اسلامی، دورش نگهدارد.
تمام دولتهای همسایه، منطقه و جهان از واقعیتِ ظرفیت درونی افغانستان، موقعیت جغرافیایی و امنیتی آن چنان درک دارند که این موضوع آنان را شب و روز آرام نمیگذارد؛ از همینرو همواره برای انحراف اذهان عامه و حاکمان، نشستها، کنفرانسها و گفتگوهای مختلف را روی دست میگیرند تا باشد ا.ا.ا را به مسیر سیاستهای منطقوی و جهانی خویش سوق دهند.
افغانستان منحیث منطقهای حایل میان جنوب آسیا و آسیای میانه، یگانه سرزمینی است که اکنون چهار اطراف آن به اثر ناکامی دولتهای همسایه، از بیثباتی رنج میبرد. چنانچه افغانستان از طرف شرق، جنوب شرق و جنوب در خطوط امنیتی قرار گرفته، به همین خاطر دولت متزلزل پاکستان از آن نگرانی دارد. چنان که از طرف شمال نگرانی روسها و سه کشور منطقه آسیای میانه حایز اهمیت است. وجود ظرفیتهای بالقوه انسانی، جهادی و اسلامی آن طرف مرز آمو، خواب را از چشمان روسیه و کشورهای آسیای میانه ربوده است. ساحه ترکستان شرقی یعنی منطقهی مسلماننشین چین، این کشور را از وجود ظرفیتهای جهادی نگران ساخته است. این مناطق در واقع زخم پنهان دولت چین شمرده میشود. مناطق سیستان و بلوچستان یعنی ساحاتی که با افغانستان هممرز است مردمانی را در خود دارد که چشم به راهِ انقلاب و تحرک هستند تا بتوانند خود را از ظلم و تبعیض دولتهای فاسد نجات دهند.
پس از سالها بیثباتی، اکنون که در افغانستان تا حدی ثبات به میان آمده، اما منطقه شاهد وضعیت بیثباتِ امنیتی و سیاسی میباشد. ظرفیتهای باالقوه در داخل افغانستان، چهار اطراف آن بر علاوه موقعیت جغرافیاییاش، نگرانی دولتهای همسایه، منطقه و جهان را با خود به همراه داشته است. قدرتهای جهانی به این فکر اند که آنها اگر از لحاظ نظامی افغانستان را تحت تسلط خویش قرارداده نتوانستند بلکه به شکست مواجه شدند، بناً مجبور اند که از لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ا.ا.ا را وابسته به خود سازند تا دولت نو پا را در نطفه تضعیف کنند. زیرا آنان وضعیت شکننده و حساسِ منطقه را درک کرده و میدانند که چهار اطراف افغانستان مبدل به یک بمب ساعتی شده است، که با اندک اقدام از جانب افغانستان، نظم منطقوی که بر اساس منافع آنان چیده شده، از بین میرود.
بنابر این وضعیت جاری در افغانستان و تحولات منطقه، به یک فرصتِ بیمانند مبدل شده است. افغانستان چنان که توانسته ثبات را به شکل بهتر نسبت به دولتهای همسایه به میان آورد، و افغانستان برای اولین بار پس از سالها از بسیاری از مزایایی اسلامی بهرهمند شده است، میتواند دایرهای این خواستهای اسلامی مردم را فراتر ساخته و منطقه را در آجندای کلانتر از ثبات و ارزشهای اسلامی بهرهمند سازد.
لازم است پالیسی و سیاست خارجی شکل بگیرد که برمبنای روایت یک دولت اسلامی استوار گردد؛ پالیسی که در آن مردم مظلوم چهار اطراف افغانستان و ماحول آن نقش بازی کرده بتوانند. زیرا چنان ظرفیتی در این مردم دیده میشود که آمادهای ملحق شدن با آجنداهای بزرگتر بوده و از هیچ همکاری دریغ نمینمایند.
این حاکمیت میباید خطوط سرخ سیاست خارجی خود را که بر مبنای شریعت اسلامی استوار است، برای آنان توضیح نماید و پالیسی سیاسی خود را جدا از پالیسی منطقه و جهان ترسیم کرده و اسلام را با تاسیس دولت خلافت اقامه کند؛ خواه قدرتهای غربی و شرقی به آن موافقت نمایند و یا ننمایند، و خواستهای شرعی خود را طوری برای این دولتها پیشکش نماید که اساسیترین اصل سیاست خارجی نظام اسلامی پخش و نشر اسلام و اعلای کلمه الله متعال است در آن در نظر گرفته شده و با شناسایی مجبوریت، محدویت و نقطهی ضعف این دولتها با آنان برخورد نماید.
در غیر این صورت فرصت پیش آمده از دست خواهد رفت، و دولتهای همسایه، منطقه و جهان تلاش خواهند کرد تا با تهدید و یا تشویق مسیر حاکمیت اسلامی را منحرف ساخته و مانند فرصت پیش آمده پس از سقوط شوروی آنها را وادار به قرار گرفتن در مسیر میثاق با نظم ظالم بینالملل امروز، میثاق با دولتهای محارب امریکا، روسیه و چین و میثاق با دولتهای مزدور همسایه افغانستان نمایند. در حالکه بهترین میثاق، میثاق به الله متعال میباشد. به همین خاطر عاقبت از آن کسانی خواهد بود که با میثاق الله متعال وفا میکنند!
وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ [مائده: ۷]
ترجمه: و به یاد آورید نعمت الله متعال را بر خویش و [نیز] پیمانى و وعدهای كه شما را به [انجام] آن متعهد گردانده است. آنگاه كه [دربارۀ دعوت به فرمانبرداری از پیامبر] گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم»؛ و از الله متعال پروا کنید [که] بیتردید، الله متعال به آنچه درون سینههاست داناست.