پاسخِ استراتژیست‌های امریکایی؛ آیا امریکا در جنگ افغانستان شکست خورده است؟
04/19/2021 | احمدصدیق احمدی

Print


برخلاف معمول در این نوشته تلاش شده به‌جای دیدگاه نویسنده، بیشتر به پاسخ استراتژیست‌های امریکایی پیرامون این‌که آیا واقعاً امریکا در جنگ با تروریزم به ویژه در جنگِ افغانستان –جغرافیایی که ابتدا جنگ با تررویزم از آن آغاز گردید- شکست خورده، پرداخته شده است.
«استیوکول» نویسنده‌ی کتاب «ریاست S؛ سازمان سیا و جنگ‌های مخفیانه امریکا در افغانستان و پاکستان» و رئیس دانشکده‌ی کلمبیای امریکا در تازه‌ترین مقاله‌اش در روزنامه‌ی نیویورکر می‌نویسد: "اکنون نباید جای تعجب باشد که ایالات متحده شکست‌اش را در طولانی‌ترین جنگ خود در افغانستان آشکارا پذیرفته است. شگفت‌آورتر از آن، موفقیت گروه طالبان و دست بالاتر این گروه در مذاکره با امریکا با توجه به چشم‌انداز تاریک‌اندیشانه طالبان و تجربه نوپای این گروه از دیپلماسی بین‌المللی، بوده است."
وی همچنان از دوگانگی و اختلاف میان نظامیان و سیاست‌مداران در امریکا پیرامون جنگ افغانستان پرده برداشته می‌نویسد: "پنتاگون و بسیاری از جمهوری‌خواهان کنگره استدلال می‌کنند که بایدن باید خروج کامل سربازان امریکایی را تا زمان به دست آمدن توافق سیاسی بین طالبان و حکومت افغانستان، یا موافقت طالبان با آتش‌بس یا دست‌کم کاهش عمده خشونت‌های این گروه علیه نیروهای افغان و غیرنظامیان، به آینده موکول کند."
در یک دیدگاه کلان‌تر ایالات متحده امریکا نه تنها در افغانستان، بلکه در جنگ‌های ویران‌گرش در خاورمیانه شکست خورده است. به همین خاطر جنرال «مک‌کنزی» فرمانده عمومی ستاد مرکزی امریکا در خاورمیانه و جنوب آسیا، در ماه مارچ برای ارزیابی وضعیت به کشورهای عراق، سوریه، افغانستان و لبنان سفر کرد. پس از ارزیابی نتایج سفر، جوبایدن با دست‌وپاچگی اعلام داشت که با همکاری کشورهای منطقه و جهان به جنگ‌هایی که آینده‌ی امریکا را به نابودی نزدیک ساخته است -به‌جای نظامی‌گری از راه سیاسی و دیپلماسی- بگونه‌ی آبرومندانه پایان دهد.
«رابین رایت» تحلیل‌گر ارشد امریکایی در سفرش با جنرال مک‌کنزی طی یادداشتی از وضعیت امریکا در خاورمیانه به نقل از مک‌کنزی می‌نویسد: "حتا ریشه‌کن‌کردن داعش ممکن است اختلافات در سوریه و عراق را حل نکند، زیرا هنوز به تنش‌هایی که در درجه اول باعث رشد افراط‌گرایی در منطقه شد، رسیدگی نشده است." وی در یادداشت‌اش از قول مک‌کنزی می‌افزاید: "پس از داعش چیز دیگری به وجود خواهد آمد. پس چرا باید انتظار نتیجه متفاوت داشته باشیم؟ آینده قرار نیست بدون خون‌ریزی باشد."
امریکا برای نجات جانش مانند افغانستان که به کشورهای منطقه -روسیه، چین، پاکستان و کشورهای آسیای میانه- پناه برده، در خاورمیانه نیز به همکاری کشورها پناه برده است. رایت در یادداشت‌اش پیرامون وضعیت در خاورمیانه به نقل از فرمانده عمومی ستاد مرکزی امریکا می‌نویسد: "مهم است که دست‌کم برای فعلاً در سوریه باقی بمانیم و با شرکای خود کار کنیم."
وی پس از سوریه برای ارزیابی وضعیت یکجا با مک‌کنزی به لبنان می‌ورد. جنرال مک‌کنزی از چهار پایگاه نظامی در لبنان که در آن نیروهای ویژه امریکا به نیروهای نظامی لبنان در زمینه‌ی مبارزه با تروریزم آموزش می‌دهند دیدن کرده و در رابطه به وضعیت به رایت می‌گوید: "ما به ارتش لبنان به‌عنوان روزنه‌ی امید خود برای این کشور نگاه می‌کنیم. باوجود این، ما درحال از دست‌دادن لبنان هستیم. فقط چند ماه وقت باقی مانده."
رایت در این سفر از وضعیت شکننده‌ی امریکا در خاورمیانه، و مشخصاً از چهار کشور -عراق، سوریه، افغانستان و لبنان- که جوباید برای تصمیم‌گیری کلان با این کشورها به دشواری مواجه است، چنین می‌گوید: "بایدن همان‌طور که ارزیابی حکومتش از سیاست‌های امریکا نشان می‌دهد، در مورد هر چهار کشور با انتخاب‌های دشواری روبرو است. هر چهار کشور یا درحال شکست هستند یا در بحران وجودی به سر می‌برند؛ که برپایه نظرسنجی «موسسه کوچ» در ماه آگست در امریکا، وضعیت کنونی این چهار کشور یکی از چندین دلایلی است که به موجب آن بیش از 70 درصد امریکایی‌ها می‌خواهند سربازان‌شان از عراق و افغانستان به خانه برگردند."
رابین رایت در یاداشت‌اش همچنین از پاسخِ «مک‌ماستر» مشاور اسبق امنیت ملی امریکا به مجلس سنا پیرامون وضعیت  در خاورمیانه می‌گوید: "بسیاری از امریکایی‌ها خاورمیانه را باتلاقی می‌بینند که باید از نزدیک‌شدن به آن خودداری کرد. خروج امریکا از خاورمیانه نه احساسات خشونت‌آمیز این منطقه را فرو می‌نشاند و نه امریکا را در برابر این احساسات محافظت می‌کند."
سناتور «کریس مورفی» در مقاله‌ی در روزنامه‌ی «فارن افرز» وضعیت کشورش در خاورمیانه را این گونه بیان می‌کند: "واشنگتن از اطمینان مغرورانه به توانایی خود در تحقق اهداف سیاسی‌اش از طریق مداخلات نظامی رنج می‌برد. اما مهم‌ترین اثر ماجراجویی اخیر ایالات متحده در خاورمیانه این بوده است که این ماجراجویی به جنگ‌های دائمی که باعث تشجیع گروه‌های افراطی می‌شود، دامن زده و به رشد احساسات ضدامریکایی کمک کرده است."
استیوکول اما پنهان‌کاری شکست دولت‌مردان امریکا در جنگِ افغانستان را این گونه خلاصه می‌کند: "این عادت مکرر دولت‌های امریکا بوده است که در میانه شکست‌های چندبرابر سیاست‌هاشان، تقصیر را به گردان متحدان خود بیندازند، گویی فساد مزمن افغانستان ربطی به تزریق میلیون‌ها دالر امریکایی به اقتصاد درهم شکسته این کشور ندارد، یا انگار هروئین افغانستان از اعتیاد مصرف‌کنندگان غربی جداست." وی مقاله‌اش را با این جمله به پایان می‌رساند: "پس از دو دهه خوش‌بینی رسمی و عدم صداقت آشکار در مورد تحولات و پیشرفت جنگ، پذیرفتن شکست نظامی توسط رییس‌جمهور امریکا به عنوان شکست، خود ارزشمند است."
در یکی از یاداشت‌های استیوکول گفته شده، پس از حملات یازدهم سپتامبر امریکا در جنگ‌های شکست‌خوده‌اش در برابر تروریزم، 7 هزار نظامی کشته و بیش از 54 هزار دیگر زخمی داده است. وی هنوز از تریلیون‌ها دالر مصارف نظامی در این جنگ‌ها چیزی نمی‌گوید. پرسش ساده پیرامون افغانستان این‌که چرا طالبان به این واقعیت پی نبرده‌اند، و اگر پی‌ برده‌اند پس چرا به آن عمل نمی‌کنند که شکست‌کامل و نابودی امریکا فاصله‌ای چندانی ندارد، مگر با مقاومت و ایستادگی در برابر اشغال‌گرِ پیمان‌شکن؟!
با توجه به آنچه که گفته شد، مسلمانان بدون داشتن دولت واحد، توانسته‌اند قدرت‌مندترین دولت در تاریخ غرب به رهبری امریکا در خاورمیانه به ویژه در جنگ افغانستان را به شکست مواجه سازند، آیا گاهی به این اندیشیده‌اید در صورت داشتن دولت واحد، غرب و این استعمارگرانِ متجاوز را به چه سرنوشتی مواجه خواهیم ساخت؟




   ارسال نظر