پاکستان در یک بحران عمیق سیاسی، اقتصادی و امنیتی
گیرمانده است. این بحران به حدی عمیق شده است که رهبری سیاسی و نظامی از حل آن
عاجز ماندهاند. چنانچه تلاش رهبران حاکم برای گرفتاری عمران خان نخست وزیر قبلی
با واکنش شدید حامیان وی مواجه گردید. حاکمان سیاسی-نظامی پاکستان از لحاظ اقتصادی
وضعیت را چنان بحرانی ساختهاند که چندی قبل شهباز شریف نخست وزیر طی نشستی گفت:
"کشور در حالت ناگوار اقتصادی قرار دارد. وقتی میخواهم با رهبران کشورهای دیگر
تماس تلیفونی برقرار کنم، گوشی را جواب نمیدهند. هر یکی فکر میکنند که از آنها
کمک/قرضه میطلبم!"
بحران سیاسی، اقتصادی و امنیتی جاری در پاکستان
نتیجهای سیاستها و استراتیژی ناکام و خاینانهای حکام مخصوصاً در ۲۲ سال پسین میباشد.
این حکام خاین، در این مدت سیاست داخلی و خارجی خویش را مطابق استراتیژی و منافع
منطقهیی امریکا عیار ساختند. آنها برای خوشنودی امریکا چنان سیاستها و اقداماتی
را روی دست گرفتند که در طولانیمدت منجر به بحران و تضعیف پاکستان گردید. دولت
امریکا اما در مقابل این خوشخدمتی حکام پاکستان به آنها همکاری مالی و سیاسی
نموده و حتا خانوادههای شان را در آسایش نگهمیداشت.
این حکام خاین با حمایت از جنگ امریکا و ناتو زیر
نام «تروریزم» و نیز همکاری زمینی، هوایی، لوژیستیکی و استخباراتی برای اشغال
افغانستان، شهید ساختن و فروختن بزرگان و حتا خانمهای مبارزین مسلمان، خیانت بزرگی
را مرتکب شدند. در حالی که ارتش و قبایل در پاکستان، دو قدرت بزرگ بودند که در
شکست شوروی و جهاد در کشمیر نقش اساسی داشتند، و میتوانستند همچنان این مسیر را
با قوت تمام ادامه دهند. اما با فرمانبرداری حکام خاین از امریکا، ارتش بهجای
آزادی کشمیر بارها به قبایل لشکرکشی نموده برادران شان را شهید و خانههای شان را
ویران کردند. در حالیکه از یک طرف باید برای آزادی کشمیر میشتافتد و از طرف دیگر
از جهاد مسلمانان در برابر اشغال امریکا حمایت همهجانبه میکردند. در این میان
امریکا با منحرف ساختن افکار سیاسی و جنگی رهبران سیاسی-نظامی پاکستان، قوت و قدرت
ارتش را در میان مردم افغانستان، پاکستان و حتا در میان امت اسلامی، بدنام و بیاعتبار
ساختند.
حکام خاین به این بسنده نکردند بلکه بعد از
شکست امریکا و ناتو در افغانستان به این سیاستهای ویرانگر شان ادامه دادند.
چنانچه به هواپیماهای جاسوسی و بیپیلوت امریکا اجازه دادند تا از فضای پاکستان به
فضای افغانستان داخل شده بزرگان امت را در این سرزمین به شهادت رسانیده و نیز تاسیسات
نظامی پاکستان را زیرنظر داشته باشند.
حاکمان قبلی و فعلی پاکستان در ۲۲ سال گذشته
منافع و مصلحت مردم پاکستان را مطابق عقیده اسلامی، محور سیاست خارجی و داخلی خویش
قرار ندادند، بلکه مصلحت شخصی و اهداف منطقهیی و استراتیژیک امریکا را محور قرار
دادند. آنها جهت تحقق مصلحتهای شخصی به هر خواست امریکا لبیک گفتند، که در نتیجه
آرامشِ سیاسی، اقتصادی و امنیتی مردم را قربانی منافع منطقهیی امریکا نمودند؛
آنچه که امروزه به قیمت جان مردمان این مناطق تمام شده است.
آنها همچنان با حمایت سیاسی و مالی امریکا بر
سینهی مسلمانان در مرز دیورند سیمخاردار کشیدند؛ زیرا تحمل نزدیکی مردم مسلمان
افغانستان و پاکستان را نکردند که در زمان جهاد علیه شوروی و بعد از آن بوجود آمده
بود. برعلاوه تلاش نمودند تا در اطراف این خطِ استعماری حوادثی را بوجود آورند تا
از وحدت مسلمانان جلوگیری گردد.
حاکمان سیاسی-نظامی پاکستان در طول تاریخ سیاست
گمراهکننده داشتهاند. وقتی این حکام در سیاستهای شان ناکام شدند تلاش نمودند تا
با تغییر و تبدیل احزاب و مهرههای سیاسی طوری نمایش دهند که مشکل در یک شخص و یا یک
حزب میباشد، و به این فکر شدند که با تغییر این چنینی بحران پایان میابد. درحالی
که بحران بزرگتر و عمیقتر از آن است که با تغییر و تبدیل احزاب و مهرههای سیاسی
برطرف گردد.
چنانچه با زندانی نمودن حاکمان قبلی و بابوجود
آوردن جنگهای عمدی در سرحد با افغانستان و اقدامات مشابه، حل بحران کنونی ممکن نیست،
و نه راهحل واقعی این گونه است. حلقهی حاکم با چنین اقدامات میکوشد تا
افکارعامه را اغوا نموده و در کوتاهمدت ذهنیت رسانهها و مردم را از سمت عوامل
اصلی به سوی دیگر منحرف سازند. البته این بار نخست نیست که حاکمان سیاسی-نظامی
پاکستان چنین عوامفریبی را مرتکب شده و ناکامی آشکار شان را پنهان میدارند. از اینرو
مردم مسلمان پاکستان دیگر فریب نخواهند خورد؛ زیرا خیانت حکام فعلی و قبلی برای
مردم آشکار شده است. در واقع حکام کنونی با چنین سیاستها تنها خود را فریب میدهند.
با توجه به این بحران جاری در پاکستان، راهحل
گسترده منطقهیی و حتی به سطح امت اسلامی میخواهد. راهحلی که برمبنای اسلام، ارزشها و
عقاید مردم مسلمان پاکستان باشد. زیرا اساس شکلگیری پاکستان به همین هدف استوار
بود که باید در آن سرزمین نظام و شریعت بطور کامل حاکم و تطبیق گردد. اما حکام خاین
یکجا با قدرتهای استعماری تا امروز جلو این هدف بزرگ را گرفتهاند.
باید گفت که دیگر این قدرتها نمیتوانند در
جزئیات امورِ امت اسلامی دخالت نمایند، زیرا الله سبحانه وتعالی آنها را بهجان یکدیگر
انداخته و در داخل نیز آنها را با بحرانهای گسترده مواجه کرده است. از اینرو
نسبت به هر زمان دیگر شرایط منطقهیی و بینالمللی برای تغییر جذری در پاکستان و
منطقه آماده میباشد. با این تغییر بنیادی پاکستان، افغانستان و آسیای میانه تحت
چتر نظام واحد اسلامی یکجا شده و دولتهای سیکولر و ظالم در پاکستان و آسیای میانه
از بنیاد برکنده خواهند شد. به این ترتیب نه تنها مردم مسلمان پاکستان از شر و
فساد نظامهای سیکولر و خاین رهایی خواهند یافت، بلکه تمام منطقه با نور اسلام و
رهبری مخلص منور خواهد شد. رهبری مخلصی که هدف آن تنها و تنها رضایت الله سبحانه
وتعالی، تطبیق شریعت و رسانیدن پیام اسلام به سایر ملتها میباشد. غیر از این
تمام راهحلها ناکام بوده و جز گمراه کردن مردم مسلمان پاکستان و منطقه و نیز خاک
پاشیدن در چشم مردم چیزی دیگر نیست.