قاعدۀ (لا_ضرر_ولا_ضرار و ارتباط آن به مرض کرونا و فاصله در نماز
07/17/2021 | عطاء ابن خلیل ابوالرشته

Print


بسم الله الرحمن الرحیم
(ترجمه)

پرسش
السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته!
به جواب اول دست نیافتم در حالی‌که در پهلوی آن سوال دوم دارم و لازم است که به این سوال حق اولیت داده شود.
شیخ بزرگوار ما الله سبحانه و تعالی در عمر شما برکت دهد. به امید همکاری در خصوص قاعدۀ لاضرر ولاضرار!
طوری‌که در جزء سوم کتاب شخصیه آمده است آیا ضرر تنها به اشیآء تعلق می‌گیرد؟ اگر همین گونه باشد آیا درست است که این قاعده را به مرض کرونا نیز تطبیق کنیم و به اساس حکم احتمالی موجودیت سرایت این مریضی یعنی ضرر فاصله در نماز ایجاد کنیم؟ بعض از جزئیات استدلال را می‌خواهم. ختم.
پاسخ
و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!
ما در خصوص قاعدۀ ضرر در جزء سوم کتاب شخصیه در صفحات ۴۷۱ الی ۴۷۵ در فایل ورد آن به جزئیات بیان کردیم: «قاعدۀ ضرر دو موضوع را شامل می‌شود: یکی این‌که باید شیء در نفس خودش مضر باشد و در خطاب شارع کدام نصی نیامده باشد که بر فعل و یا ترک فعل و یا اختیار بین فعل و ترک دستور داده باشد؛ پس همین‌که مضر باشد دلیل به حرمت آن است؛ زیرا شارع ضرر را حرام گردانیده و قاعدۀ آن این است:«الأصل في المضار التحريم»؛ یعنی اصل در چیزهای‌که مضر است تحریم است.
موضوع دوم این است که شارع آن شی‌را به صورت عام مباح قرار داده ولی یک مورد از موارد آن مباح ضرر باشد؛ پس همین مورد که مضر و یا مفضی به سوی مرض باشد، همین مورد دلیل تحریم آن مورد می‌شود؛ زیرا شارع آن مورد را از موارد آن مباح حرام قرار داده است، به شرطی‌که آن مورد یا مضر باشد و یا مفضی به سوی ضرر و قاعدۀ این است: «كل فرد من أفراد المباح، إذا كان ضاراً أو مؤدياً إلى ضرر، حرم ذلك الفرد وظل الأمر مباحاً»؛ یعنی هر موردی‌که از موارد مباح خودش مضر باشد و یا مفضی به سوی ضرر در این صورت آن مورد مباح حرام شده و خود مباح بر اباحت خود ثابت است.
اما نسبت به موضوع اولی دلیل آن، این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم است:

«لاَ ضَرَرَ وَلاَ ضِرَارَ فِي الإِسْلاَمِ»
ترجمه: رساندن ضرر و قبول ضرر در اسلام نیست.

 طبرانی این حدیث را روایت کرده است، ابوداود از حدیث ابو صرمه به کسر صاد روایت کرده که مالک ابن قیس انصاری گفته که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم گفته است:

«مَنْ ضَارَّ أَضَرَّ اللَّهُ بِهِ، وَمَنْ شَاقَّ شَاقَّ اللَّهُ عَلَيْهِ»
ترجمه: کسی‌که ضرر برساند الله به آن ضرر می‌رساند و کسی‌که به مشقت بیندازد الله بر آن مشقت وارد می‌کند.

این دو حدیث دلیل این است که شارع ضرر را حرام کرده است.
اما نسبت به موضوع دوم دلیل آن این است:

«قد كانَ رسولُ اللَّهِ ﷺ حينَ مَرَّ بالْحِجْرِ، نَـزَلَها، واستقى الناسُ من بِئْرِها، فلمّا راحوا قالَ رسولُ اللَّهِ ﷺ: لا تَشْرَبوا من مائها شيئاً، ولا تتوضئوا منه للصلاة، وما كانَ من عَجِينٍ عَجَنْتُمُوهُ فأعْلِفوهُ الإبِلَ، ولا تأكُلوا منه شيئاً، ولا يَخْرُجَنَّ أحدٌ منكُمُ الليلةَ إلاّ ومعه صاحبٌ له...»
ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم وقتی از وادی حجر می‌گذشت در این وادی ماندند، و مردم از چاه آن آب کشیدند، وقتی راحت شدند، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: از آب چاه این وادی نیاشامید، و وضوع هم نگیرید، آنچه توسط آب این چاه تر نمودید، به شتران تان بدهید، از آنچه که به آب این چاه تر نمودید، چیزی نخورید هم‌چنان هیچ یکی از شما شب را تنها در این وادی بیرون نروید، مگر همرای یکی از رفقایش...

ابن هشام این حدیث را در سیرت خود روایت کرده است، در این قصه دیده می‌شود که چگونه رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم یک مورد را از موارد مباح حرام نموده است، مثلاً نوشیدن آب مباح است؛ اما رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم برای شان نوشیدن و وضوء کردن از آب چاه وادی حجر را برای‌شان حرام نمود؛ هم‌چنان بیرون شدن شخص به صورت تنهائی مباح است، ولی رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم بیرون شدن در این شب را بدون همراه حرام قرار داده سپس واضح شد که این حرمت به دلیل ضرر بوده است. بناءً وجود ضرر آن‌چه را شریعت مباح کرده ضرر نمی‌کند، بلکه تنها یک مورد از موارد مباح را حرام نموده و خود مباح به حالت اباحت خود باقی می ماند، خواه فعل مباح باشد و یا شیء مباح.
این در وقتی است که آن مورد مباح مضر باشد؛ اما در صورتی‌که مباح مفضی به سوی ضرر باشد، دلیل حرمت آن این است که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده است:

«أَنَّ رسولَ اللَّهِ ﷺ أقامَ بِتَبُوك بِضْعَ عَشْرَةَ ليلةً لَمْ يُجاوِزْها، ثـُمَّ انصرَفَ قافِلاً إلى المدينة، وكانَ في الطريق ماءٌ يَخْرُجُ من وَشَلٍ، ما يُروي الراكبَ والراكبين والثلاثة، بِوادٍ يُقالُ له وادي الْمُشَقَّقِ، فقالَ رسولُ اللَّهِ ﷺ: مَنْ سَبَقَنا إلى ذلكَ الوادي فلا يَسْتَقِيَنَّ منه شيئاً حتى نَأْتِيَهُ...»
ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم ده روز و چند شبانه روز را در تبوک اقامت گزید و از آن گذر نکرد سپس با قافله به طرف مدینه برگشت و در راه آبی بود که از یک چکک بیرون می‌شد که یک ویا دو و سه سوار را بیشتر سیرآب نمی‌کرد به آن گفته می‌شد وادی مشقق، رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت، هرکسی به این وادی پیش‌تر رسید هیچ آبی از آن نگیرد تا زمانی‌که ما بیائیم.

این حدیث را هشام در سیرت خود روایت کرده است.
در این حدیث رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم نوشیدن این آب‌را حرام قرار داد؛ زیرا نوشیدن این آب منجر به تشنگی لشکر می‌شد؛ زیرا رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده است کسی‌که بر این وادی از ما پیشی گرفت، هیچ آبی از آن نگیرد تا ما برسیم، و رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم آن دو نفری‌که از آن آب گرفتند، لعنت کرده و این خود دلیلی است که وی صلی‌الله صلی‌الله و سلم گرفتن آب‌را از این چاه حرام کرده است. بناء گرفتن آب مباح است؛ اما گرفتن آب از این وادی ضرر نبود، ولی گرفتن آب از این وادی قبل از رسیدن رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم و تقسیم آن توسط آن حضرت صلی‌الله علیه و سلم در بین لشکر منجر به محروم شدن لشکر می‌شد که این خود منجر به ضرر بود. بناءً رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم گرفتن آب این وادی را قبل از رسیدن اش حرام قرار داد.
بناءً چیزی‌که منجر به ضرر گردد، نمی‌تواند آن‌چه‌را که در شریعت مباح شده حرام گرداند؛ بلکه همان مورد مشخصی‌که منجر به ضرر می‌گردد، تنها همان مورد حرام می‌شود، و حالتی‌که شی منجر به ضرر می گردد، از قاعدۀ دوم استنباط شده و این قاعده این بود (هر مورد از موارد مباح که خودش مضر باشد و یا منجر به ضرر گردد همان مورد حرام شده و متباقی موارد مباح بر حالت اباحت اش باقی است) و این موضوع دوم قاعده ضرر است.» پایان.
با تدبر در خصوص قاعدۀ ضرر با هردو موضوع اش واضح می‌شود که این قاعده در خصوص فاصله در نماز که سوال نمودید مصداق پیدا نمی‌کند که دلائِل آن در ذیل ذکر می‌شود:
موضع اول این قاعده تقاضا می‌کند که نصی وجود نداشته باشد که بر فعل و عدم فعل و یا تخییر آن دلالت کند، اگر چنین نص وجود داشته باشد، نص به همان موردش اعتماد شده و به دیگر موارد تجاوز نمی‌کند، و این مسئله بر فاصله بین صف‌ها مصداق ندارد؛ زیرا در این خصوص نص برای وصل کردن صف‌ها وجود دارد که از دوری و فاصله صف‌ها نهی نموده است؛ بناءً این قاعده به دلیل ضرر بر این موضوع مصداق پیدا نمی‌کند.
اما موضوع دوم از قاعده لازم دارد که امر مباح و سپس یک قسمت آن نهی شده باشد، در حالی‌که در خصوص چسپاندن صف‌ها نصوص وجود دارد که به وجوب و یا استحباب آن دلالت می‌کند، نه بر اباحت‌اش، بناءً پیوست نمودن صفوف در نماز از این قاعده خارج است.
بناءً قاعده ضرر در این جا تطبیق نمی‌شود، وقتی از حکم شرعی نسبت به نماز در مسجد از جهت پیوست نمودن صفوف جستجو شود، واضح می‌شود که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم نماز جمعه را واجب نموده و برای مریض اجازه داده تا به نماز جمعه و جماعت نرود.
ا- اما این‌که جمعه فرض است به دلیل این قول الله سبحانه:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ [جمعه: 9]
ترجمه: ای مومنان، چون به نماز ندا داده شود بشتابید به سوی یاد الله (سبحانه و تعالی) وداد و ستد را رها کنید این به نفع شما است گر می‌دانستید.

در این‌جا از بیع که مباح است نهی نموده و دستور به سعی برای جمعه داده شده است که این قرینه‌ی جازم است برای فرضیت جمعه.
ب- و اما این‌که مریض از وجوب سعی به سوی نماز جمعه استثناء شده است، به دلیل این روایت است که حاکم از ابو موسی از رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم روایت نموده است:

«الْجُمُعَةُ حَقٌّ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فِي جَمَاعَةٍ إِلَّا أَرْبَعَةً: عَبْدٌ مَمْلُوكٌ، أَوْ امْرَأَةٌ، أَوْ صَبِيٌّ، أَوْ مَرِيضٌ»؛ جمعه بر هر مسلمان در جماعت واجب است مگر برای چهار نفر غلام مملوک، زن، کودک و یا مریض.

حاکم گفته است این حدیث بر شرط شیخین صحیح است ولی این دو حدیث را تخریج ننموده اند، هم‌چنان نسائی از ابن عمر از حفصه زوجه رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم روایت نموده است که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرموده است:

«رَوَاحُ الْجُمُعَةِ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُحْتَلِمٍ»
ترجمه: ادای نماز جمعه بر هر بالغ واجب است.

اما پیوست نمودن صف‌ها؛ نص در این خصوص واضح امر نموده است، مسلم در صحیح خود از جابر بن سمرة روایت نموده که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده است:

«أَلَا تَصُفُّونَ كَمَا تَصُفُّ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ رَبِّهَا؟»
ترجمه: آیا صف نمی‌بندید، چنان‌که ملائکه در نزد پروردگار شان صف می‌بندند؟

ما گفتیم یا رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم ملائِکه چگونه در نزد پروردگارشان صف می‌بندند؟ رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«يُتِمُّونَ الصُّفُوفَ الْأُوَلَ وَيَتَرَاصُّونَ فِي الصَّفِّ»
ترجمه: صف‌های اول را تکمیل می‌کنند و در صف‌ها پیوست می‌استند.

احمد از عبدالله بن عمر تخریج نموده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«أَقِيمُوا الصُّفُوفَ فَإِنَّمَا تَصُفُّونَ بِصُفُوفِ الْمَلَائِكَةِ وَحَاذُوا بَيْنَ الْمَنَاكِبِ وَسُدُّوا الْخَلَلَ وَلِينُوا فِي أَيْدِي إِخْوَانِكُمْ وَلَا تَذَرُوا فُرُجَاتٍ لِلشَّيْطَانِ وَمَنْ وَصَلَ صَفّاً وَصَلَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَمَنْ قَطَعَ صَفّاً قَطَعَهُ اللَّهُ».
ترجمه: صف‌ها را بر پا کنید، زیرا شما با صف بستن ملائکه صف می‌بندید، برابر کنید شانه‌های تا‌ن‌را و شگاف‌ها را بند کنید و در دست‌های برادران تان نرمی کنید، شگاف‌های را

برای شیطان ترک نکنید، کسی‌که صف را وصل کرد الله تبارک و تعالی آن را وصل می‌کند و کسی‌که صف را قطع کرد الله (سبحانه و تعالی) آن را قطع می‌کند.
ما قبلاً چندین جواب را به صورت مفصل در خصوص این موضوع بیان کرده بودیم و من در این‌جا تنها با ذکر دو جواب برای تان در این موضوع اکتفاء می‌کنم:
اول در ۱۷ شوال ۱۴۴۱ هـ.ق ۸جون ۲۰۲۰م بخشی از آن‌چه در این جواب وارد شده برایت ذکر می‌کنم:
«... دوم: بناءً بر این وقتی دولت‌ها در سرزمین‌های اسلامی نماز‌گزاران را ملزم ساختند که یک نمازگذار از نمازگذار دیگر یک متر و یا دو متر فاصله بگیرد، خواه در نماز جمعه باشد و خواه در نماز جماعت آن‌هم به دلیل ترس سرایت مریضی، مخصوصاً در حالی‌که علایم مریضی دیده نمی‌شد، در این صورت این دولت‌ها گناه بزرگ را به خاطر این عمل شان مرتکب می‌شوند؛ زیرا این فاصله نمازگزاران بدعت است؛ زیرا این عمل مخالفت واضح است به کیفیت صف بستن و پیوست بودن صفوف که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم با دلائِل شرعی آن‌را بیان کرده است.
سوم: گفته نشود که مرض ساری عذری است که فاصله به نماز را جائز می‌گرداند؛ زیرا مرض ساری می‌تواند عذر نرفتن در مسجد قرار گیرد، ولی عذر فاصله‌ی نماز به اندازۀ یک متر و دو متر نیست؛ زیرا امراض ساری در زمان رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم یعنی مرض طاعون پیش آمد، اما از رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم چنین وارد نشده که مصاب به مریضی طاعون به نماز رفته باشد، ولی از همسایه‌اش در صف دو متر فاصله گرفته باشد؛ بلکه آن مریض معذور گفته شده و در خانه خود نماز می‌خواند؛ یعنی مریض به مرض ساری باید با افراد صحت‌مند خلط نشده و برای تداوی آن معالجه کافی در نظر گرفته شود؛ اما شخص سالم به مسجد برود و نماز جمعه و جماعت را مانند همان حالت عادی‌اش بدون فاصله نماز بخواند.» پایان.
جواب دوم در ۱۴ اوکتبر۲۰۲۰م است که بخش از آن‌را برایت ذکر می‌کنم:
«... از آن‌چه گذشت واضح می‌شود که جمعه فرض عین است و لازم است که جمعه به شکل اداء شود که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم بیان کرده و با ارکان و شرایط صحت‌اش اداء شود؛ در حالی‌که صفوف نماز به شکل شرعی آن که در جوابات قبلی خود بیان کردیم، اداء کند و هم‌چنان منع اداء نماز به نحو شرعی آن توسط مقامات حاکم گناه بزرگ است که بر شانۀ حکام است، برابر است که این ممنوعیت به وسیله بستن مساجد توسط دولت باشد و یا به منع شان از اداء نماز به شکل شرعی آن باشد.
دیگر این‌که نماز جمعه فرض عین است پس بر هر مسلمان مکلف لازم است که به سوی نماز جمعه تلاش و سعی و آن‌را به شکل شرعی آن با همان ارکان و شرایط صحت آن با پیوست نمودن صف‌ها اداء نماید... اگر شخص به دلیل مانع جسمی و یا حاکم ظالم نتوانست که نماز جمعه را به شکل شرعی آن اداء نماید؛ بلکه حکام نمازگذاران را بر بدعت فاصله نماز مجبور می‌ساخت و نمازگذار هیچ توان بر آن نداشت، دراین صورت نماز را حسب توانش اداء کند و حاکم ظالم به گناه گرفتار می‌شود.
رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم در روایتی‌که بخاری و مسلم رحمهما الله از ابوهریره روایت کرده فرموده است:

«وَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ»
ترجمه: وقتی من شما را به مسأله‌ای امر کردم آنرا حسب توان خود انجام دهید.

نووی در شرح خود گفته است (وقتی من شما را به چیزی امر کردم هر اندازه که از آن توان دارید انجام دهید.)
این از قواعد مهم اسلام و از جامع‌ترین کلامی است که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم آورده که در تحت این قاعده احکام غیر قابل شمارش مانند نماز با انواعش داخل می‌شود و وقتی شخص از انجام نماز با ارکان و یا بعضی شروط‌اش عاجز ماند باقی مانده آن‌را باید انجام دهد... الله سبحانه وتعالی بر همه چیز عالم‌تر است.» پایان.
امیدوارم که در همین حد در خصوص این مسئله کفایت کند.
خلاصه این‌که: باید اشخاص سالم و صحت‌مند نماز جمعه را اداء نمایند ولی شخص مریض معذور بوده پس به مسجد نرود و وقتی مرض شخص ساری بود، پس نرفتن آن به نماز جمعه تاکید شده و از باب احتیاط و رعایت امور لازم است که دولت بخش‌های صحی را در روزهای جمعه در نزدیک مساجد برای تداوی و معالجه امراض ناگهانی آماده بسازد.
اما سوال تو در خصوص قاعدۀ ضرر که آیا متعلق به شی است و یا به فعل؟ این مسئله به دو بخش تعلق می‌گیرد؛ چنان‌چه در بخشی‌که از جزء سوم کتاب شخصیه اقتباس کردیم، ذکر کردم و در آن‌جا جمله‌ای "برابر است که فعل باشد و یا شیء " را در نص اقتباس بارز ساختم به خاطر تأکید به  این مسئله.
امیدواارم که در همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی عالم‌تر و با حکمت‌تر است!

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته
۹ شوال ۱۴۴۲هـ.ق.
۲۱ می‌ ۲۰۲۱م.
مترجم: مصطفی اسلام




   ارسال نظر