با
گذشت هرروز بیکفایتی فاحش، چهرههای پنهان، مکرهای منافقانه و رفتارهای تمسخرآمیز
رهبران نظام جمهوریت و نیز تعامل خودپسندانهی آنان با مردم هرچی بیشتر آفتابیتر
میگردد. اگر پدری برای شناسایی قاتلین جگرگوشهی خود صدای دادخواهی بلند میکند، رهبران
جمهوریت تلاشهای خانوادهی متضرر و قربانی را نادیده گرفته و برای آنان پاسخ میدهد
که: «ایجاد هیاهوی رسانهای فایدهیی ندارد.» همچنان، بیش از 700 عراده وسیلهی
نقلیه به خاکستر مبدل شده و دود آنها به آسمانها بلند گردیده است و نیز صدها میلیون
دالر خساره به تاجران زیاندیدهی افغان وارد گردید، رهبران جمهوریت باز هم با
بسیار خونسردی اما بطور کاملاً مضحکانه به آنان میگوید: «سر که باشد کلاه بسیار
است!»
این
اوج بیکفایتی نهادهای جمهوریت را به نمایش میگذارد که نه تنها اینکه قادر به رسیدگی
به مشکلات مردم و بحرانهای موجود نبوده، بلکه درد مردم را با پاشیدن نمک بالای
زخم آنان بیشتر میسازد. از طرف دیگر، این ناشی از ناکارایی و بیکفایتی نظام
جمهوریت و رهبران فاسد آنست که قیمت اجناس ارتزاقی، مواد خوراکی و گاز و نفت کمرشکن
شده است. زیرا دولت افغانستان در تبانی و همآهنگی با جامعه جهانی همواره تلاش
کرده است تا با کسب عضویت در سازمانهای جهانی از قبیل سازمان تجارت جهان (WTO) و صندوق وجهی
پول (IMF)، افغانستان را به مارکیت مصرفی کالاهای کشورهای خارجی مبدل
سازد تا رهبران جمهوریت کریدیت و اعتبار این سازمانها را به قیمت خون و گردههای
مردم از آن خود کنند. این در حالیست که پیوستن افغانستان به چنین سازمانها وضعیت
افغانستان را بحرانیتر از گذشته ساخته و نیز افغانان را هرچی بیشتر به کالاهای کشورهای
خارجی محتاج گردانیده است. طوریکه اگر برای چند روز محدود شاهراه بهروی موترهای
باربری مسدود گردد، صدها تن از افغانهای مظلوم از فرط گرسنگی به کام مرگ میرسند.
در
حقیقت مردم افغانستان یکی از بدترین شرایط زندگی خود را تحت چتر نظام کنونی سپری
میکنند. طوریکه وحشت به گونهای در سراسر افغانستان فراگیر شده است؛ تو گوییکه
همه به جان، خون و مال یکدیگر افتاده اند. فقر و تنگ دستی به سرحدی بیداد میکند
که حتی جوانان و اطفال حاضر میشوند برای فراهم آوری لقمه نانی به فامیل خویش، گردهها
و خون خودرا به فروش برسانند. همچنان والدین برای تغذیهی خانوادهی خویش، حتی اولاد و جگرگوشههای خودرا در بدل پول
ناچیز به فروش رسانیده اند. این در حالیست که امروزه میلیونها خانوادهی افغان
-حتی پس از 20 سال تعهدات و کمکهای جهانی- نه پناگاهی برای گذرانیدن شبوروز، نه
پوشاکی برای حفاظت در برابر سردی و گرمی هوا و نه هم لقمه نانی برای تغذیهی
فرزندان خویش ندارند. چنانچه بانک جهانی در گزارش تازهی خود آورده است که فقر در
سال 2020م به 72 در افغانستان رسیده است؛ این یعنی فقر تنها دوران حکومت اشرف غنی 35
درصد افزایش یافته است. در واقع از عمدهترین دلایل فقر و بدبختیهای کنونی موجودیت
نظام جمهوریت و رهبران آن میباشد که برای خوشگزرانی و عیشونوش چندروزه بالای
گردههای مردم بالای شده و بیتالمال و دسترخوان افغانها را با راهاندازی سناریوها
و برنامههای مختلف غارت نموده است.
از
سوی دیگر، دولت افغانستان در این اواخر بنابر حیفومیل بیتالمال و قاچاق پول به
بیرون از افغانستان با بحران جدی مالی و بودجوی روبرو شده است. به همین دلیل دولت
با رویکردهای گوناگون از قبیل وضع فشار شدید بالای متشبثین، صرافان، تجاران و
مالیات دهندگان داخلی در تلاش است تا خزاین دولت را پر نماید. و یکی از عوامل آتش
سوزی مهیج و خانمانسوز در بندر گمرک اسلام قلعه-هرات ناشی از فشارهای دولت بالای
تاجران و متشبثین افغان بوده است؛ حادثهی که بهمثابهی انفجار اقتصادی برای
سرمایه گزاران افغان بوده است. و دولت تنها با تمسخر و تحقیر به آنان حس همدردی
خودرا با متضررین نشان داد. جمعآوری حدود هزار موتر باربری در یک مکان توام با
وضع محدودیت بر دروازههای ورودی و خروجی ایستگاه و نیز نبود ابتداییترین امکانات
ضدحریق در بزرگترین بندر گمرکی از اساسیترین عوامل خسران و زیان برای تاجران
افغان گفته شده است. آیا به جمهوریتی که لاف از نظام پایدار و حسابدهی به مردم میزند،
مایهی شرم نیست که نه تنها کوچکترین امکاناتِ دفع حادثه را نداشته بلکه از
دیگران خواهان رسیدگی به بحرانهای خودساختهی خود میگردد؟!
در
آخر گفته میتوانیم که امت اسلامی از صدسال به اینسو از اینچنین بدبختیها و
بحرانهای پیهم رنج میبرد و افغانها نیز از دههها به اینسو لذت تلخ نظامهای
مختلف بشری را چشیده اند؛ و به همینخاطر، با چنین وضعیت اسفبار و بحرانی مواجه هستند.
از طرف دیگر، در این جایی شک نیست که نظام اسلامی تحت چتر «خلافت اسلامی» در طول
تاریخ نه تنها اینکه از مال، جان، عزت و آبروی مسلمانان دفاع کرده است، بلکه حتی
به کمک دولتهای غیرمحارب و غیرمسلمان نیز رسیده است. در حقیقت، این حاکم و رهبر
صادق و دلسوز مسلمان -خلیفهی مسلمانان- است که در خدمترسانی به امت و در دفاع از
ناموس، مال، جان و عزت آنان خودرا نزد اتباع دولت اسلامی مسوُل دانسته و نیز پاسخگو
و مکلف نزد الله سبحانهوتعالی میداند. از اینرو، وی در حفاظت از مال و جان
مسلمانان و دفاع از آنان در برابر هرگونه تهدید جزییترین کوتاهی در رسیدگی به
امور آنان نمیکند زیرا خلیفه شخص بیکفایت نمیباشد و دولت اسلامی یک دولت ناتوان
نیست. امت اسلامی حدود صدسال را در نبود سپر یعنی خلیفهی عادل و دولت اسلامی سپری
کرده است، آیا صدسال بدون دولت اسلامی بس نیست؟! پس بیایید خودرا هم رکاب قافلهی
جهانی حزب التحریر ساخته و دولت اسلامی را
تاسیس نمایم تا از شر نظامهای امروزی رهایی یافته تا مال، جان و ناموس ما در امان
باشد.