مؤمنین حق ولایت الله متعال را قبول و ولایت طاغوت را رد می‌کنند
03/22/2024 | نویسنده: درویش تالقانی

Print


 ولایت الله سبحانه وتعالی و یا همان الولاء و البراء یکی از مفاهیم و احکام بسیار اساسی و مهم در اسلام عزیز می‌باشد که بدون درک و عمل به آن در زنده‌گی مسلمان، ایمان و عمل او ناقص و شخصیت‌اش اسلامی نیست. جامعه و مردمی‌که ولایت الله در آن به طور واضح دیده نمی‌شود، طبعاً که در ولایت طاغوت قرار دارند.
ولی داشتن و ولی گرفتن یک امر طبیعی در زنده‌گی انسان می‌باشد که بدون آن زنده‌گی دچار مشکل می‌شود. مثلاً: وقت ما طفل هستیم "ولی" ما مادر است، بعداً پدر، شوهر، دوستِ مسلمان و به طور کلی الله متعال. اگر کسی در این سلسله‌ی مشروع ولایت قرار نگیرد، حتماً در ولایت طاغوت قرار می‌گیرد. هیچ قسمت در این زنده‌گی نیست که فردی بخواهد بدون این‌که ولی داشته باشد، به زنده‌گی خودش ادامه دهد.
ولی کسی است که امور را سرپرستی می‌کند؛ مانند ولی یتیم. ولی به معنی از انصار او و هم‌پیمان‌های او نیز آمده است. ولی به معنی مطیع به الله نیز می‌باشد؛ مثل: «الْمُؤْمِنُ وَلِی اللَّهِ.» وَلِی الْعَهْدِ کسی را گفته می‌شود که پادشاهی را به میراث برده و متولی امور بعد از وفات پادشاه می‌گردد. (منبع: المعجم الغنی)  و کسی است ‌که مسئول به یک چیزی باشد و به اجرای آن مبادرت کند. ولی یکی از اسماء الحسنی الله متعال است که به معنی متولی امور، مسلط برآن، کمک کننده بنده‌ها آمده است. ولی زن نیز به کسی‌ گفته می‌شود که عقد نکاح مربوط آن می‌شود و نمی‌گذارد کسی دیگری در امر نکاح بدون خودش مداخله کند. (منبع: معجم اللغة العربیة المعاصرة) حافظ ابن حجر در مورد ولی الله می‌گوید: عالم به دستورات الله، مواظب به طاعت‌اش و مخلص در عبادت‌اش می‌باشد. با توجه به معانی فوق لغوی و قرآنی چنین می‌توان تعبیر کرد که ولی به معنی، سرپرست، هم‌پیمان و حاکم بیان شده است. مهم‌ترین معنی در مفهوم ولی بودن الله متعال سرپرستی و تنظیم و رعایت امور با داشتن قدرت و صلاحیت است.

«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ ، قَالَ : دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم  فَقَالَ : " یا ابْنَ مَسْعُودٍ، تَدْرِی أَی عُرَى الإِیمَانِ أَوْثَقُ "، فَقُلْتُ : اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، حَتَّى قَالَ لِی ثَلاثًا، قَالَ : " فَإِنَّ أَوْثَقَ عُرَى الإِیمَانِ، الْحَبُّ فِی اللَّهِ، وَالْبُغْضُ فِی اللَّهِ.»
ترجمه: حضرت عبدالله ابن مسعود روایت می‌کند؛ نزد رسول الله صلی  الله علیه وسلم رفتم؛ فرمودند: ای ابن مسعود، آیا می‌دانی محکم‌ترین ریسمان ایمان کدام است؟ گفتم که الله و رسولش می‌داند، تا این‌که سه بار به من گفت: قوی‌ترین ریسمان ایمان، دوستی و دشمنی(ولاء و براء) فقط به خاطر الله متعال است.
«عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، قَالَ: كُنَّا جُلُوسًا عِنْدَ النَّبِی صلی الله علیه وسلم   فَقَالَ: "أَی عُرَى الْإِسْلَامِ أَوْثَق؟" قَالَ: "إِنَّ أَوْثَق عُرَى الْإِیمَانِ أَنْ تُحِبَّ فِی اللَّهِ، وَتُبْغِضَ فِی اللَّهِ.» (مسند احمد بن حنبل)
ترجمه: از حضرت براء بن عازب روایت است که می‌فرماید: نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم  نشسته بودیم، فرمودند: آیا می‌دانید که محکم‌ترین دست‌گیره ایمان کدام است؟ فرمودند: قوی‌ترین ریسمان ایمان، دوستی و دشمنی برای الله (سبحانه وتعالی) است.

از این احادیث به صراحت معلوم می‌شود که بحث ولایت الله متعال و یا همان الولاء والبراء یکی از موضوعات بسیار مهم و اساسی است، و از احکام مثل نماز، روزه و حتی جهاد اهمیت بیشتری دارد. اگر در بین قوم و یا حکومتی ولایت الله متعال وجود داشته باشد، مسایل بعدی شرعی به طور طبیعی تطبیق می‌شود.
در یک یک تقسیم‌بندی کلان می‌توان، انسان‌ها را به دو گروه کرد:
1. اولیاء الله؛
2. اولیای شیطان ویا طاغوت.
برای هرکدام از این طبق‌بندی نشانه‌های واضح در قرآن و حدیث وجود دارد که می‌توان آن‌هارا از هم‌دیگر تفکیک کرد. مسأله مهم اینست که بعد از شناخت صفات اولیاء الله و اولیای شیطان، صف خویش را به عنوان اولیاء الله از اولیای شیطان جدا کنیم. هرچند در دنیای فعلی نظر به فتنه‌های آن این صفوف خیلی باهم مخلوط شده و باریک گشته اند که جدا کردن‌شان سخت است. اما با بصیرت قرآنی و فکر مستنیر می‌توان به سهولت این کار را انجام داد.
شرط ولی گرفتن الله متعال ایمان و تقوا می‌باشد؛ اما برای سطح تقوا نیاز به موارد مختلف است که هر مسلمان در آن نظر به اخلاص و جهدش آن را بالا می‌برد. امام شوکانی می‌فرماید که «معیار صحت ولایت با الله عامل بودن به کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی الله علیه می‌باشد.»

﴿إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ(55) وَمَن یتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾ [مائده: 55-56]
ترجمه: تنها الله و پیامبر او و مؤمنانی یاور و دوست شمایند كه خاشعانه و خاضعانه نماز را به جای می‌آورند و زكات مال را پرداخت می‌كنند.‏ ‏و هركس كه الله و پیامبر او و مؤمنان را به دوستی و یاری بپذیرد (از زمره حزب‌الله است و) بی‌تردید حزب‌الله پیروز است.‏

الله متعال مسأله ولی گرفتن الله را بسیار باارزش دانسته و حتی کسانی‌که با اولیاء الله دشمنی می‌کنند، او را دشمن خودش دانسته است؛ چنانچه در حدیث از رسول‌الله صلی الله علیه وسلم روایت شده که می‌فرماید:

«عن أبی هریرة رضی الله عنه قال : قال رسول الله - صلى الله علیه وسلم - : إن الله قال: من عادى لی ولیا فقد آذنته بالحرب ، وما تقرب إلی عبدی بشیء أحب إلی مما افترضت علیه ، وما یزال عبدی یتقرب إلی بالنوافل حتى أحبه ، فإذا أحببته كنت سمعه الذی یسمع به ، وبصره الذی یبصر به ، ویده التی یبطش بها ، ورجله التی یمشی بها، وإن سألنی لأعطینه، ولئن استعاذنی لأعیذنه» (رواه البخاری)
ترجمه: الله متعال فرموده؛ کسی‌که با ولی من دشمنی کند، پس من با او اعلان جنگ می‌کنم. بنده‌ام با چیزی دوست‌داشتنی که به آن فرض کردم به من تقرب کرد و بنده‌ام همیشه با نوافل خود را به من نزدیک می‌کند تا این‌که او را دوست بدارم. وقت او را دوست دارم، شنوایی می‌شوم که به آن می‌شنود و بینایی می‌شوم که به آن می‌بیند و دست او که با آن کار می‌کند و پایی‌که با آن راه می‏رود. اگر چیزی را از من بخواهد برایش می‌دهم و اگر به من پناه بیاورد، او را در پناه خویش قرار می‌دهم.

ابن تیمیه رحمه‌الله می‌فرماید: این بهترین حدیث در مورد صفات اولیاء است. با توجه به این حدیث افرادی‌که تحت ولایت الله متعال قرار دارند، تمام اعمال‌شان بر اساس دستورات شرعی تنظیم و به الله متعال خیلی نزدیک اند و این نزدیکی سبب شده که در آن‌ها خطا به ندرت اتفاق بیفتد.
ولایت یک فرد به اندازۀ ایمان اوست. کسانی‌که ایمان قوی و زیاد دارند؛ ولی‌اش الله متعال است و بعداً پیامبر اسلام و سپس مسلمان‌ها می‌باشند. در رده‌بندی ولایت الله متعال اولین طبقه پیامبران اولوالعزم استند که شامل حضرات نوح، ابراهیم، موسی عیسی و حضرت محمد صلوات الله علیهم اجمعین می‌باشند. این ترتیب از نظر تاریخی است؛ ولی از نظر مقام و موقف حضرت محمد صلی الله علیه وسلم مقام اول را دارد. بهترین اسوه و الگو در مسأله ولی گرفتن الله متعال حضرت ابراهیم علیه السلام می‌باشد.
بحث ولایت منحصر به افراد نیست؛ بلکه من‌حیث قوم و نظام سیاسی هم باید ولی ما الله متعال باشد و از ولایت طاغوت و شیطان دوری کنیم. معنی ولی گرفتن الله متعال زمانی تحقق پیدا می‌کند که احکام شرعی به طور کامل در تمام عرصه‌ها زنده‌گی از حکومت‌داری گرفته تا مسایل فردی و تطبیق امور مسلمان‌ها بر اساس آن پیش برده شود. مظاهر و نشانه‌های ولایت الله متعال باید در تمام عرصه‌های زنده‌گی فرد، جامعه و دولت منسوب به مسلمان  وجود داشته باشد. این درست نیست که ولایت الله یک مسأله فردی باشد. ممثل واقعی ولایت الله متعال دولت‌ها استند؛ چون دولت است که احکام اسلام را تطبیق می‌کند. بدون دولت اکثریت احکام اسلام معطل قرار می‌گیرد. معنی ولایت اگر تطبیق احکام شرعی است؛ پس کار دولت اسلامی همین است که اسلام را تطبیق و زمینه‌ی ولایت الله را در زنده‌گی مردم برجسته و فراهم بسازد.
امروزه متأسفانه به دلیل پیشرفت تکنالوژیکی غرب و وجود یک تعداد از سهولت‌ها در جوامع‌شان ما از آن‌ها متأثر شدیم و به نحوی آن‌ها در قلب‌های مان جای گرفته اند. در حالی‌که از نظر ولی گرفتن و محبت هیچ وقت درست نیست که یک کافر نسبت به مسلمان ترجیح داده شود. شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها قسمی طراحی شده اند که ما را با کفار نزدیک ساخته و این نزدیکی عامل شده که ما ولایت الله متعال و مسلمین را فراموش کنیم. نظام‌های سیاسی حاکم سرزمین‌های اسلامی به بهانه‌های مختلف مثل کمک‌های اقتصادی، مبارزه علیه تروریزم و رعایت قوانین و عرف بین‌الملل، در تلاش این نزدیکی با غرب استند و می‌خواهند خود و اتباع شان اولیای طاغوت باشند. رابطه سیاسی و دیپلوماتیک را که تعریف می‌کنند و همه روزه در ادبیات سیاسی ما استفاده می‌شود، مفهوم ولایت الله سبحانه وتعالی گم شده است؛ گویا ولی گرفتن الله متعال یک مسأله فردی و غیرسیاسی است، در تعامل با جهان اهمیت ندارد و در فضا و افکار عمومی جامعه هم برایش جای وجود ندارد. از همین سبب، جدا کردن آن از ولایت طاغوت برای مردم مشکل گشته است؛ خصوصاً برای مردم عام که در این حالت  فقر و مشکلات به سر می‌برند، کار را دشوارتر کرده است. در حالی‌که مفهوم ولایت الله و مسلمین یکی از مفاهیم اساسی پنداشته می‌شود که بدون آن ایمان ما تکمیل نمی‌گردد.
قابل ذکر است که متولی بودن در امر تخنیکی برای تسهیل امور زنده‌گی به طور که فرد متخصص اجاره گرفته شود، مشکل نیست؛ اما سپردن امور سیاسی خلاف مفهوم ولایت الله سبحانه وتعالی، رسول صلی الله علیه وسلم و مسلمین است. فرد با چنین طرز تفکری جامعه و امت را از ولایت الله سبحانه و تعالی خارج می‌کند.
کسانی‌که به عوض تنظیم امورشان به اساس اسلام، می‌خواهند به اساس دموکراسی و یا نظم فعلی دنیا(دولت-ملت) امور مردم را تنظیم کنند، خلاف ولایت الله متعال عمل می‌کنند، از صف آن خارج و در ولایت طاغوت و یا شیطان قرار می‌گیرند. در صورتی‌که به اسلام اخلاص داریم، باید توجه جدی به این مسأله داشته باشیم، فوراً اعمالی را متوقف کنیم که ولایت الله متعال را از ما دور نموده و ما را در ولایت شیطان و غرب قرار می‌دهد. افرادی‌که سرپرستی امور مسلمین را از ولایت الله متعال بیرون و به ولایت کفر می‌سپارند، لازم است که چنین اشخاص از حاکمیت رانده شده، برنامه‌های شان افشاء شود و مسئولیت تنظیم امور مسلمین به افراد مخلص و مؤمن سپرده شود.
متأسفانه امروزه به عوض ولایت الله متعال، ولایت طاغوت و شیطان رواج یافته و در ابعاد مختلف زنده‌گی مسلمان‌ها به طور واضح دیده می‌شود. ولایت طاغوت به این معناست که فرد مسلمان برای سپردن امور به طاغوت مثل آمریکا و اروپا و سازمان ملل خوشحال بوده و هیچ نوع نگرانی نداشته باشد، نظام‌ها و قوانین مثل دموکراسی حقوق بشر و منشور سازمان ملل را به عوض احکام و ارزش‌های اسلامی قبول و در تطبیق آن تلاش کند. مهم‌ترین مظهر ولایت الله متعال در زنده‌گی یک فرد و یا یک نظام سیاسی اینست که بر اساس احکام شرعی عیار شود. به هیچ دلیل هیچ کسی حق ندارد حتی یک روز مسلمان‌ها را از ولایت الله متعال و تطبیق دین محروم سازد و زنده‎گی مسلمین را در سردرگمی و یا بر اساس ولایت طاغوت تنظیم کند.




   ارسال نظر