نشانههایی در نظم جهانی امروز مشاهده
میشود که حاکی از حرکت امت اسلامی به سوی جنگهای بزرگ و اجتنابناپذیر است. این
حوادث، همانگونه که در احادیث نبوی پیشبینی شدهاند، شامل نبرد با یهود،
فتح روم غربی، و غزوه هند هستند که سر انجام زمینهسازی به این میشود
که مطابق حدیث پیامبر امین، قلمرو و حاکمیت اسلام به مشارق و مغارب زمین خواهد رسید.
در اینجا به چند پرسش کلیدی خواهیم
پرداخت: آیا وقوع این جنگ در آیندهای نزدیک محتمل است؟ آیا دولتهای ملی اهلیت و
صلاحیت آن را دارند که این وعدهها به دست آنان تحقق یابد؟ چه شواهدی نشان میدهد
که این تقابل، نه در سطح افراد یا گروهها، بلکه بهعنوان نبردی میان قدرتهای
بزرگ جهانی رخ خواهد داد، و تنها دولت خلافت است که میتواند نماینده واقعی
مسلمانان در این رویارویی باشد؟
پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیثی فرمودند:
"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى
تُقَاتِلُوا الْيَهُودَ، حَتَّى يَقُولَ الْحَجَرُ وَرَاءَهُ الْيَهُودِيُّ: يَا
مُسْلِمُ، هَذَا يَهُودِيٌّ وَرَائِي فَاقْتُلْهُ."
"قیامت
برپا نخواهد شد تا با یهود بجنگید، تا اینکه سنگ بگوید: ای مسلمان، این یهودی پشت
من است، او را بکش." (صحیح مسلم)
همچنین،
پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره ترتیب فتحهای آینده فرمودند:
"أَيُّ الْمَدِينَتَيْنِ تُفْتَحُ
أَوَّلًا: قُسْطَنْطِينِيَّةُ أَمْ رُومِيَةُ؟" فَقَالَ: "مَدِينَةُ
هِرَقْلَ تُفْتَحُ أَوَّلًا."
"از
پیامبر پرسیدند: کدام شهر زودتر فتح خواهد شد، قسطنطنیه یا روم؟ فرمودند: شهر هرقل
(قسطنطنیه) ابتدا فتح خواهد شد." (الطبرانی)
قسطنطنیه که به مرکز بیزانس یا روم
شرقی مشهور است فتح شد اما تحقق فتح روم غربی باقی مانده است. چنانچه در حدیث
دیگری که ابی داود روایت کرده آمده است که رسول الله (ص) فرمودند: «شما با روم
صلحی امن برقرار میکنید و سپس همراه آنان با دشمنی که در پشت سرشان است میجنگید.
پیروز میشوید، غنیمت میگیرید و سالم بازمیگردید...». امروز روم پایتخت کشور ایتالیا است
اما این حدیث به معنی تمام نظم غربی و قدرتهای وابسته به آن است. تمدن غربی امروز
(اروپا و امریکا) ادامه تاریخی و فرهنگی روم باستان است، با شکلگیری رنسانس بود
که مفاهیم حقوقی، سیاسی، و فکری یونان و روم زنده گشت و امروز در شریان های ارزش
های معاصر غربی در جریان است. روم در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم و حتی قبل از
آن نماد تمدن مسیحی بود، و غرب کنونی با وجودی که به اساس عقیده سکولار شکل گرفته
باز هم از مسیحیت متاثر است. غرب، همچون روم، قدرتی جهانی است که نفوذ فرهنگی،
سیاسی، و اقتصادی گستردهای دارد و نقش آن در شکلدهی به نظم جهانی انکارناپذیر
است.
درباره
فتح هند نیز رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت دادهاند:
"عِصَابَتَانِ مِنْ أُمَّتِي
أَحْرَزَهُمَا اللَّهُ مِنْ النَّارِ: عِصَابَةٌ تَغْزُو الْهِنْدَ، وَعِصَابَةٌ
تَكُونُ مَعَ عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ."
"دو
گروه از امت من از آتش محفوظ خواهند بود: گروهی که به هند لشکرکشی میکنند و گروهی
که همراه با عیسی بن مریم خواهند بود." (نسائی)
البته در گذشته لشکر مسلمانان تا قسمتهای
از شبه قاره هند رسیده بود اما فتح کامل هند هنوز محقق نشده است. فتوحات تاریخی
تنها به بخشهایی محدود از هند، مانند سند و پنجاب، گسترش یافتند و کل این سرزمین
را در بر نگرفتند. علاوه بر این، بخش عمدهای از هند (که امروز به چند کشور تقسیم
شده) همچنان تحت سلطه حکومت غیر اسلامی و ظالم قرار دارد، که نشان میدهد وعده فتح
نهایی و کامل هنوز به وقوع نپیوسته است.
با این حال، امروز مسلمانان در حالی به
سوی این جنگها پیش میروند که با تفرقه، مظلومیت، و ذلت مواجهاند. امت
اسلامی به دولتهای کوچک ملی تقسیم شده و حکام دستنشانده آنها بیشتر در پی رضایت
قدرتهای غربی هستند. غزه
و لبنان زیر آتش حملات رژیم یهود، مسلمانان اویغور تحت سرکوب چین، و جنایت دولت
مودی علیه مسلمانان هند نشاندهنده اشغال، قتلعام، و ضعف امت اسلامی است،
امتی که با اسالیب مختلف سرکوب می شود؛ گاهی با اشغال، گاهی با تحقیر، گاهی با
تحریم و فشار. اینجا بیان میکنیم که چگونه امت اسلامی، علیرغم این مظلومیت، به سوی
وعدههای الهی و نبردهای بزرگ حرکت میکند و سر انجام پیروز می شود.
نشانههای
درگیری قریبالوقوع
درگیری قریبالوقوع امت اسلامی با قدرتهای
بزرگ، با نشانههای آشکار و زمینههای تاریخی همراه است. یکی از این نشانهها، مظلومیت
شدید مسلمانان در سراسر جهان است. از غزه و لبنان که تحت حملات
مکرر رژیم یهود قرار دارند، تا مسلمانان اویغور در چین و کشمیر در
هند، این مظلومیت گسترده نشان از نقض حقوق و کرامت مسلمانان دارد. با این حال سنت
الله متعال بوده است که نصرت وی از بطن مشقتها برون میشود. از طرف دیگر مسلمانان
به تدریج در حال بیداری و شناخت راهحل اساسی خود هستند که همانا تأسیس خلافت
اسلامی است؛ نظامی که میتواند امت را از تفرقه نجات دهد و وحدت و عزت را
بازگرداند.
دشمنی قدرتهای بزرگ علیه مسلمانان به
شکلی آشکار و برنامهریزیشده جریان دارد. رژیم یهود با حمایت غرب، مسلمانان را در فلسطین،
لبنان، و سوریه هدف قرار داده و جنایات گستردهای مرتکب شده است. هند نیز با سیاستهای سرکوبگرانه خود، از
قتلعام در کشمیر تا تبعیض گسترده علیه مسلمانان، در این مسیر همراه است. امریکا نیز بهعنوان حامی اصلی این دو قدرت،
نقش تعیینکنندهای در ایجاد فشار بر مسلمانان دارد و از جنایات اسرائیل و سرکوبهای
هند حمایت میکند.
قدرتگیری اقتصادی و نظامی این دولتها
نشان می دهد که امت اسلامی توسط گروه ها و جنگ های چریکی نه، بلکه از آدرس یک دولت
قدرتمند با این دولت ها مقابل خواهد شد و آن دولت قدرتمند خلافت خواهد بود. توسعه
فناوریهای نظامی در هند، نقش گسترده رژیم یهود در خاورمیانه، و نفوذ
غرب در امور جهانی، نشاندهنده آمادهسازی آنها برای یک رویارویی بزرگ است. روابط
نزدیک میان حکام و مردم هند، رژیم یهود، و غرب، که با حمایت از جنایات اسرائیل
علیه فلسطینیان همراه است، بخشی از زمینهسازی این درگیری بزرگ محسوب میشود. اما
با وجود این قدرتها، امت اسلامی با وعده الهی و نصرتی که در احادیث پیشبینی شده،
بهسوی بیداری و حرکت برای برپایی خلافت پیش میرود، تا به شکلی متحد در برابر این
دشمنان بایستد و این وعده بزرگ را محقق سازد.
وقتی سخن از جنگ به میان میآید، ذهن
ما بهطور طبیعی منفیگرا میشود، اما این جنگهای بزرگ که توسط ارتش خلافت به پیش
برده خواهد شد، در حقیقت مظهری از عدالت اسلام برای مقابله با نهادهای ظالم، جابر
و فاسد جهانی است که با شکسته شدن آنها زمینهای مساعد میشود که حاکمیت اسلام
گسترش یابد و بشر به سوی فطرت خویش بازگردد. این جنگها در حقیقت برای نجات نه
تنها مسلمانان بلکه برای نجات بشر، طبیعت و تمام زندهجانهای زمین است که از ظلم
و فساد سرمایهداری رنج میبرند. این قدرت های جابر، کافر و فاسد را قرآن به نام «فتنه» یاد کرده و در آیهی 193 سوره بقره امر نموده است که تا ختم این فتنهها باید با آنها جنگید:
"وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ
فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ
ترجمه: و
با آنان بجنگید تا دیگر فتنهای (کفر و نظام های آن) باقی نماند و دین (نظام و
حاکمیت)، مخصوص الله شود.
خلافت
و جنگهای بزرگ
دلایل تاریخی و نصوصی نشان میدهند که
جنگهای بزرگ پیشرو، که وعده تحقق آنها در احادیث نبوی آمده است، تنها توسط
خلافت اسلامی قابل انجام خواهد بود. وعدههای
پیشین پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره فتوحات بزرگ، همگی توسط خلافت و با جهاد محقق شدهاند. از
جمله، فتح جزیرهالعرب به دست خلفای راشدین، شکست امپراتوری فارس در
زمان خلافت عمر رضی الله عنه، و فتح قسطنطنیه توسط خلافت عثمانی.
سیاق احادیث نبوی نیز بر نقش جهاد و خلافت در این جنگها
تأکید دارد. زمانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره ترتیب فتح قسطنطنیه و روم
فرمودند: "مدینة
هرقل (قسطنطنیه) زودتر فتح خواهد شد."
این وعده در سال 1453 میلادی به دست
محمد فاتح خلیفه خلافت عثمانی و از طریق جهاد محقق شد. از این رو، روشن است که فتح
روم غربی باقی مانده است که تنها توسط خلافت ممکن خواهد بود، چرا که سیاست خارجی
خلافت، برخلاف دولتهای ملی و سکولار، بر پایه دعوت و جهاد است.
علاوه بر این، قدرتهای در حال رشد مانند هند، رژیم یهود، و حاکمیت نظم جهانی غرب، همگی نشاندهنده آن هستند که تنها
یک دولت قدرتمند و واحد، با پشتوانه ایدئولوژی اسلامی، میتواند در برابر این
ابرقدرتها ایستادگی کند و جنگ بزرگ و اجتنابناپذیر را رهبری نماید. خلافت
اسلامی، با برخورداری از سیاستی الهی، نیروی جهاد، و حمایت امت، قادر به مقابله با
این قدرتها و تحقق وعدههای نبوی خواهد بود. بنابراین، تنها خلافت است که میتواند
این جنگها را به پیروزی امت اسلامی و شکست دشمنان الله متعال برساند.
در نتیجه توسط دولتهای ملی، تعامل با
دجال (نظم جهانی)، و سیاستهای ریالیستی مبتنی بر منافع ملی، نمیتوان از کسانی
بود که وعدههای الهی را محقق میکنند. این احادیث بهوضوح نشان میدهند که دشمنان
اصلی امت اسلامی، همان قدرتهایی هستند که مانع اظهار دین الله متعال شدهاند و
بشر را به سوی هلاکت سوق می دهند. راهحل مقابله با این دشمنان نه تعامل است و نه
نوازش، بلکه تنها قتال است. این قتال باید توسط ارتش خلافت اسلامی انجام شود، زیرا تنها خلافت است که سیاست خارجی آن بر اساس دعوت و جهاد شکل میگیرد.
بنابراین،
برای تحقق وعدههای الله متعال، باید به سوی تأسیس خلافت راشده بشتابیم. رسول الله
صلی الله علیه وسلم، پهلوی وعدههای متعدد، وعده بازگشت خلافت راشده را نیز داده
است. ایشان فرمودند:
…"ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى
مَنْهَاجِ النُّبُوَّةِ."ثُمَّ
تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ
يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى
مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ." (مسند أحمد)
ترجمه:"...سپس حکومت جبریه خواهد بود و تا زمانی که الله بخواهد
برقرار خواهد بود، سپس آن را برخواهد داشت هرگاه که بخواهد. سپس دوباره خلافتی بر منهج
نبوت (راشده) برقرار خواهد شد."
همانگونه که در تاریخ اسلام، خلفا با
اشتیاق و حرص در تلاش بودند که وعدههای الهی و بشارتهای نبی به دستان آنان محقق
شود، امروز نیز چنین تلاشی از مسلمانان (بهویژه قدرتمندان) لازم است. چنانچه رسول
الله صلی الله علیه وسلم کسی را که به دستان وی فتح قسطنطنیه رقم بخورد، گفته است: «قطعاً قسطنطنیه فتح خواهد شد، پس بهترین امیر، امیر آن است و بهترین لشکر، آن
لشکر است (مسند احمد).» در این حدیث واضح گفته شده که وعدهای که داده
شده محقق خواهد شد، اما کسی که به دستان وی این وعده محقق شود، او بهترین امیر و
بهترین لشکر است. بناً قسطنطنیه طبق وعده توسط خلافت عثمانی فتح شد، وعدهی جنگهای
بزرگ و سرنوشتساز این امت، تأسیس دوباره خلافت راشده و گسترش حاکمیت جهانی اسلام
حتماً در زمان تعیین شده آن محقق خواهد شد، اما حرف مهم اینجاست که چه کسی حرص
دارد که بهترین امیر و بهترین لشکری باشد که وسیلهای برای تحقق این وعدهها میشود؟
پس واضح است کسانی که این اشتیاق را ندارند و خود را در زندان دولتهای ملی و
سیاستهای ریالیستی محدود کردهاند، از محرومین و خاسرین خواهند بود. آیا میشود
که این وعدهها را در چهارچوب دولتهای ملی، سیاستهای منفعتمحور و اقتصادمحور و
تاکید بر تعامل با دجال (نظم جهانی دجالی) برآورده ساخت؟ باز هم تاکید می
کنم، این وعدهها سرانجام محقق خواهد شد، اما مهم این است که نقش ما در این مسیر
چگونه خواهد بود و در روز تحقق وعدهها، خود را در کدام صف خواهیم یافت؛ در صف
پیروزمندان و همراهان وعدههای الهی، یا در صف محرومین و بازماندگان؟
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:
"إِنَّ اللَّهَ زَوَى لِيَ الْأَرْضَ
فَرَأَيْتُ مَشَارِقَهَا وَمَغَارِبَهَا، وَإِنَّ أُمَّتِي سَيَبْلُغُ مُلْكُهَا
مَا زُوِيَ لِي مِنْهَا." (صحیح مسلم)
ترجمه: "الله متعال زمین را برای من در هم
پیچاند (و کوتاه کرد) و من مشرقها و مغربهای آن را دیدم، و قطعاً قلمرو امت من
به همه آنچه که برای من نشان داده شد خواهد رسید."