در آن زمان وقتی امپراتوران فارس و روم
از اخبارِ گسترش اسلام و فتوحات مسلمانان آگاه شدند، پذیرفتن اینکه پس از جزیرهی
عرب، روزی مسلمانان جغرافیای گستردهی آنها را فتح خواهند کرد، ناممکن به نظر میرسید.
واقعاً در اوجِ کشمکش میان دو قدرت بزرگ جهان، از جزیرهی عرب و از میان بادیهنشینانی
که تا آن زمان چیزی از آنها ساخته نبود، پذیرفتن این اخبار دشوار بود. حتا برای
سران قبایلِ اعراب در موجودیت قدرتهای بزرگ همچون روم و فارس، پذیرفتن این اخبار
چیزی به سان خیالات به نظر میرسید.
چند جنگِ سرنوشتساز باعث شد که هم سران قبایل در سراسرِ جزیرهی عرب و
همچنان امپراتوران فارس و روم و نیز قدرتهای پس از آن بپذیرند که مسلمانان یگانه
امتی اند که پس از فتح جزیرهی عرب فاتح قلمروهای گستردهی آنها خواهند بود. در
اینجا تعداد از این جنگهای سرنوشتساز و تاثیرات آنها را بر منطقه و کلِ جهان
یادآور میشویم:
جنگ بدر با قریش؛ این جنگ یکی از جنگهای سرنوشتساز در تاریخ اسلام به شمار میرود. همچنان نخستین و سنگینترین هشدار و سزای بود که به قریش و قبایل اعراب در سراسر جزیرهی عرب وارد شد. قبیلهی قریش در میان سایر قبایل اما به عنوان نیروی قوی و مرکزی در مکه، قدرتش را چنان بزرگ میشمرد به همین خاطر به نابودی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و ریشهکن کردن اسلام و مسلمانان به جنگ بدر آمده بود. مگر پس از کشته شدن تعداد زیادی از جنگجویان و سران قریش، آوازهی این شکست و سزای سنگین از سوی الله متعال، به سراسر جزیره پخش گردید.
جنگ تبوک با رومیان؛ یک سال قبل از جنگ تبوک، وقتی پیامرسان رسولالله از سوی حاکم بصره که از حمایت امپراتوری روم برخوردار بود به قتل رسید پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم برای انتقام از آن، لشکرِ سه هزار نفری را برای جنگ با رومیان فرستاد. هرچند میدانست که جنگ با امپراتوری روم در داخل مرزهایش خطرناک است، ولی بخاطر نشان دادن قدرتِ نخستین دولت اسلامی و هراسانیدن دشمن از این کار دست نکشید. سال بعد وقتی برای پیامبر اسلام خبر رسید که رومیان بخاطر آرام ساختن قبایل عرب آمادگی حمله به قبایل را گرفته است؛ رسولالله صلیاللهعلیهوسلم به سرعت لشکر بزرگ را برای مقابله با آنها آماده کرد که در تبوک با هم روبرو شدند. این جنگ میان مسلمانان که تعداد شان به 30 هزار تن و امپراتوری روم که تعداد آنها به 100 هزار تن و یا بیشتر از آن میرسید، به وقوع پیوست.
پس از پیروزی در تبوک، وقتی تهدید از
مرزهای شمالی دور شد، یمن در جنوب و عمان در شمالشرق تسلیمی شان را به نخستین
دولت اسلامی اعلام کردند. در واقع الله متعال پس از جنگِ سرنوشتساز تبوک و آخرین
غزوهی رسولش صلیاللهعلیهوسلم از فتحِ جزیرهی عرب و برطرف شدن تهدید، مسلمانان
را آسوده خاطر ساخت. به این شکل تسلطِ دولت اسلامی بر سراسر جزیرهی عرب تكمیل و
مسلمانان برای رسانیدن پیام اسلام به سایر ملتها و قدرتها آمادهی جهاد و قتال شدند.
جنگ قادسیه با فارس؛ در جنگ قادسیه با ساسانیها برای اولین بار مسلمانان خط دفاعی امپراتوری فارس را شکستند. در این جنگِ سرنوشتساز که در سال 14 هجری به وقوع پیوست، فرماندهی مسلمانان حضرت «سعد بن ابیوقاص» و از امپراتوری فارس «رستم» از معروفترین جنگآوران آن بود. این جنگ به دلیلی از اهمیت ویژه برخوردار است که آغاز پیروزی مسلمانان بر امپراتوری ساسانی فارس و گسترش اسلام به قلمروهای آن بود. مسلمانان پس از پیروزی در قادسیه، در جنگ نهاوند که به فتح الفتوح یا پیروزی عظیم معروف است، گلیم امپراتوری فارس را برچید و به تسلطِ آئین زردشتی پایان دادند.
جنگ حطین با صلیبیها؛ فلسطین و قبلهی نخست مسلمانان پس از شکستِ امپراتوری روم در زمان خلافت حضرت عمر رضیاللهعنه فتح گردید. پس از قرنها حاکمیت دولت اسلامی در آن، عیسویها بار دیگر فلسطین را اشغال کردند، که مسلمانان در سال 583 هجری برابر با 1187م و در جنگ حطین به رهبری صلاحالدین ایوبی آن را از چنگِ صلیبیها نجات دادند.
کینهی صلیبیها چنان عمیق در دلهای شان
جا گرفته بود که در جنگ جهانی اول (1917م) وقتی «جنرال آلنبی» فرماندهی انگلیسی نیروهای
متفقین بر فلسطین تسلط پیدا کرد، گفت: "اکنون جنگهای صلیبی به پایان رسیده
است!" هدفش این بود که خلافت اسلامی عثمانی در برابر متفقین شکست خورده؛
شکستی که با خیانتِ مزدوران عرب از خاندان آلسعود -حاکم در عربستان- و خاندان
هاشمی -حاکم در اردن- صورت گرفت.
فتح قسطنطنیه؛ مسلمانان پس از تهاجم لشکر مغول بار دیگر پرچم دولت اسلامی را برافراشتند، اما اینبار آن را از خارومیانه و آسیای صغیره عبور داده و به قلب اروپا گسترش دادند. چنان که در سال 1453م اتفاق بزرگ به وقوع پیوست. «محمد فاتح» جوان 24 ساله به عنوان رهبر مسلمانان با فتح قسطنطنیه -مرکز امپراتوری رومشرقی/بیزانس- نقطهی عطفِ تاریخ را رقم زد. بسیاری از تاریخ نویسان و دانشمندان به این نظر اند که اگر در تاریخ سیاسی جهان دو الی سه حادثهی بزرگ و نطقهی عطف وجود داشته باشد فتح قسطنطنیه از جمله برجستهترین آنها به شمار میرود. پس از آن بود که مسلمانان در چارچوب خلافت عثمانی، جغرافیای اسلام را از شمال غرب تا قلب اروپا، از غرب تا مراکش، اسپانیان و شمال افریقا و از جنوب تا جزایر مالاکا گسترش دادند.
یادآوری چند جنگِ سرنوشتساز چیزی نیست که تحولات کوچک در جغرافیای
محدودی که امروزه با آنها آشنایی داریم رقم زده باشد، بلکه تاثیرات این جنگها بر
کلِ جهان و شکست بزرگترین قدرتهای وقت در برابر اسلام و مسلمانان را شامل میشود.
آنچه که نسل کنونی حتا تصویرِ این را که مسلمانان روزگارِ اسلام را بگونهی کامل تطبیق
مینمودند در ذهن ندارند؛ برعکس آنچه را که اکنون در ذهن میپرورانند جغرافیای
تقسیمشده و مرزهایی است که عامل اصلی تفرقه و ضعفِ مسلمانان به شمار میرود.
صد سال قبل آنهایی که در اواخرِ خلافت اسلامی عثمانی زندگی میکردند بقایایی
چگونگی اجراآت آن را مشاهده نموده و درک میکردند که بزرگی و قدرتِ دولت اسلامی
-هرچند در آخرین حیات سیاسیاش به سر میبرد- چگونه منجر به هراس در دلِ
استعمارگران اروپایی، امپراتوری تزار، بربرهای افریقا و بت پرستان هندو و چینایی
در شرق شده بود. بدون شک وقتی مسلمانان -برخلاف دولتهای ضعیف و جغرافیای متفرقِ
کنونی- از دولتِ بزرگ و قدرتمند برخوردار بودند با تطبیق کامل اسلام هراس در دل
کفار را از فرسنگها دور انداخته بودند. آنچه که با این فرمودهی رسولالله صلیاللهعلیهوسلم
صدق میکند:
«نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مِنْ مَّسِیرَةَ شَهْرٍ» ترجمه: با رسیدن هیبت من
در دل دشمنان از یک ماهه راه، یاری شدهام. (رواه بخاری) در واقع این قوت ایمانی
اسلام بود که الله متعال اقوامِ متفرق و صحرانشین عرب را نصرت داد که از جزیرهی عرب
آغاز و تا جزایر مالاکا در شرق و تا اروپا و شمال افریقا در غرب را قرنها تحت
حاکمیت واحد اسلام یکپارچه سازند.