پس از سقوط جمهوریت زمانیکه امارت اسلامی در
نتیجهی شکست امریکا و ناتو در افغانستان زمام امور را به دست گرفت، کشورهای منطقه
نشستهای متعددی را در مورد افغانستان راهاندازی کردند. چنانچه در این اواخر در
دهلی و تاشکند نشستی پیرامون افغانستان برگزار گردید. از محتوای قطعنامههای
گفتگوهای نمایندگان کشورها برمیآید که هر کشور پیرامون افغانستان آجندا و اهدافِ
خویش را داشته و آن را دنبال میکند.
چیزیکه بسیار واضح است اینکه کشورهای منطقه
مانند امریکا در افغانستان از تطبیق کامل و همهجانبه شریعت اسلامی در هراس اند.
دلیل اصلی آن هراسِ قدرت و چوکی حُکام فاسد در چند دههای اخیر در این کشورها میباشد.
چنانچه حُکام کشورهای منطقه از چندین دهه بدینسو بر بالای گردههای مردم حکومت میکنند.
آنها ملکیت عامه و داراییهای کشورها را به نفع خویش به کار میبرند، در حالیکه
مردم عام فقیر و بیبضاعت هستند. همچنان مردم عام این سرزمینها از نظامهای
دموکراتیک، نشنلیستی و کمونستی به تنگ آمدهاند؛ چون این نظامها به جز فساد چیز
را برایشان به ارمغان نیاروده است. مثال خوب آن پاکستان است؛ زمانیکه قدرت از یک
حزب به حزب دیگر و یا از حزب به فوج و برعکس انتقال میکند، دوسیههای بیشمار
فساد مالی حاکمان قبلی افشا میگردد، تا جایی که حتا قضیهای زندان و تبعید شدن
مطرح میشود. این نمایانگر آن است که در تمام کشورهای منطقه میان مردم و حکام
فاصلهای زیاد وجود دارد.
همچنان بعضی از کشورهای منطقه در افغانستان از
استراتیژی امریکایی نمایندگی میکنند. آنها همیشه از امارت اسلامی چنان توقع دارند
که حتی در کشورهای خود آن را عملی نمینمایند. چنان که آنها خواهان حکومت همهشمول
هستند، در حالیکه در تمام کشورهای منطقه حاکمیت از آن خانواده، حلقهی خاص و یا
هم از یک ایالت میباشد؛ مگر به طور مکرر نعرههای حکومت همهشمول را برای
افغانستان صدا میزنند. آنها از حکومت همهشمول انگیزههای ستراتیژیک دارند و میخواهند
امارت اسلامی سکولرها و دموکراتها را در حکومت دخیل ساخته تا مانع تطبیق اسلام
گردند.
بناً هدف اساسی این است که بسیاری از حکومتهای
منطقه رو به زوال است، و در عین حال از امارت اسلامی به عنوان یک حکومت مؤفق اسلامی
تشویش دارند. آنها از این هراس دارند که مبادا امارت اسلامی به یک مودل مؤفق مبدل
شود تا سببِ تسریع روند زوال حکومتهای شان گردد، و تلاش دارند تا گروههایی که در
این سرزمینها برای تطبیق شریعت اسلامی مبارزه مینمایند انگیزه نگیرند تا روحیهای
سرنگونی حکام فاسد قویتر نگردد.
بحث مهم دیگر اینکه در سیاست بینالملل قضیهای
مهمتر و حساستر از سرزمینهای اسلامی، جلوگیری از هژمون شدن چین و انزوا و ناکامی
روسیه است. اما چیزییکه مانند افتاب روشن است اینکه فضای سیاسی فعلی متفاوت از
فضای سیاسی سال ۲۰۰۱م است. امریکا و غرب با خطر و تهدیدهای زیادی روبروست، از اینرو قضیهای
افغانستان و امت اسلامی را فراموش کردهاند. یعنی اکنون برای امریکا و غرب تهدید
باالفعل و مستقیم هژمون شدن چین و روسیه میباشند. زیرا چین در دههی گذشته به
سرعت قدرت دوم اقتصادی جهان گردید و توانسته با امریکا در سیاست و اقتصاد رقابت
نماید.
رشد اقتصادی و تکنالوژی چین، امریکا را هراسانیده
است. به همین دلیل در اوایل ۲۰۲۳م پالیسی اساسی امریکا جلوگیری از رشد اقتصادی و تکنالوژی چین است.
چون امریکا درک کرده است که در صورت عدم جلوگیری از رشد اقتصادی و تکنالوژی چین
هژمون بودن امریکا را به چالش کشیده و حتی چین از امریکا پیشی خواهد گرفت که این
از خطوط سرخ امریکا شمرده میشود. بنابر این تمام تمرکز امریکا بر مهار نمودن چین
و منزوی نمودن روسیه میباشد.
موضوع مهم دیگر این است که غرب در سرزمینهای
اسلامی از لیبرال نمودن مسلمانان خسته و ناامید شده است. زیرا آنها در طول بیست
سال گذشته با تمام انرژی و توان تریلیونها دالر را مصرف کردند و هم نظامیان را
فرستادند، اما نتوانستند که نهضت اسلامی را از بین برده و مسلمانان را لیبرال
سازند. مقامات انگلستان به وضاحت به پارلمان گفتند که هیچگاه به افغانستان فوج
نخواهیم فرستاد. همچنان بایدن رئیس جمهور امریکا موضوع افغانستان را به عنوان یک
خاطرهای تلخ شمرده و نمیخواهد از افغانستان در کنفرانسهای بینالمللی یادآوری
نماید.
خلاصهای کلام اینکه برای اسلام، مسلمانان و
بهخصوص برای امارت اسلامی خبرخوش این است که الله سبحانه وتعالی برای غرب چنان
مشغولیتهای را بهبار آورده است که اسلام، سرزمینهای اسلامی و افغانستان را
فراموش کردهاند. همچنان حکام کشورهای منطقه از هر جنبه سُست و رو به زوال اند.
از جانب دیگر در تمام سرزمینهای اسلامی برای
وحدت مسلمانان و تطبیق همهجانبهی اسلام تنها امید امارت اسلامی بوده میتواند. زیرا
هم دولت را در اختیار دارد و هم قوت نظامی دارد و مهمتر از همه اینکه مجاهدین در
برابر امریکا و ناتو به پختگی رسیدهاند. برعلاوه حمایت گستردهای امت اسلامی را
داشته و رعب و ترس مجاهدین در قلب حکام کشورهای همسایه جا گرفته است. خلاصه همهی
اینها شرایط اساسی موفقیت و پیروزی اند.
پس در چنین وضعیت برای بزرگان امارت اسلامی
لازم است که به راه اسلاف خویش دوام داده حاکمیت کامل اسلام و تاسیس دولت اسلامی
را خیر پنداشته و در این راستا از پلان و تدبیر کامل کار گرفته و بر نصرت الهی
باور داشته باشد.
إِن يَنصُرْکُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَکُمْ
وَإِن يَخْذُلْکُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُکُم مِن بَعْدِهِ وَعَلي اللّهِ
فَلْيَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ [ال عمران: 160]
ترجمه: اگر الله سبحانه وتعالی به شما نصرت
دهد پس کسی نیست که بر شما غالب گردد؛ و اگر تنهایتان گذارد پس جز او کیست که شما
را نصرت دهد؟ و مومنان تنها بر الله توکل میکنند.