وحی به شکل منظم و
هدفمند در حال نزول بود… نزول وحی در مدت ۱۳ سال یک نسل رهبر و متعهد را
تربیت نمود تا باشد که رهبری جامعه اسلامی و دولت آن را به عهده گیرند. این از
برای این بود که امت اسلامی بهمثل امتهای گذشته مکلف به این بودند که در میان
رهنمودهای الهی و انسانها واسطه قرار گیرند، نظام الله متعال را تطبیق و آن را
برای بشریت برسانند؛ تا باشد که بهترین امت و «امت وسط» باشند. این مأموریت تنها
با تأسیس یک دولت مقتدر ممکن بود و برای همین الله متعال مسلمانان را مکلف نمود که
بهسوی تأسیس چنین دولت در حرکت باشند. آنگه که زمان تأسیس دولت نزدیک میشد نزول
وحی دگر تنها روی ارزشها، افکار و مفاهیم تمرکز نداشت. وحی از نزول آیات مکی بهسوی
آیات مدنی در حرکت بود. آیات مدنی آیاتی بودند که پس از هجرت از مکه به مدینه -
یعنی در زمان تأسیس دولت اسلامی - نازل میشد تا قوانین جامعه را شکل داده و
اساسات دولتداری در اسلام را اساسگذاری نموده و واضح سازد. از نخستین سورههای
مدنی، سوره بقره است. در این سوره وقتی از سرگذشت امتهای قبلی روایت میشود امت
اسلامی را من حیث «امت وسط» مخاطب قرار میدهد تا اشتباهات گذشتگان را تکرار
نکنند، در عهد خود با الله متعال وفادار بمانند و دین الله متعال را بر روی زمین
حاکم سازند. پس از بیان این مکلفیت بزرگ در این سوره است که الله متعال پهلوی
اینکه به احکام عبادی مثل نماز (آیه ۴۳)، روزه (آیات ۱۸۳- ۱۸۷)، زکات (آیه ۱۱۰)، حج (آیات ۱۹۶ ـ-۲۰۰)، ذکر (آیه ۱۵۲)، دعا (آیه ۲۰۱) و احکام اخلاقی (آیه ۱۰۹) میپردازد
به توضیح احکام اساسی دولتداری نیز تمرکز میکند. هر نظام از خود اساسات و فروعات
دارد که نمیشود آن را در یک سوره خلاصه نموده و یا در یک مقاله نوشت اما در سوره
بقره که در آغاز دولتداری در مدینه نازل شده است در آن یک تصویر کلی از اساسات
نظامهای دولت داری داده شده است که تقریباً اساسات نظامها و راهحلهای دولتداری
در آن واضح ساخته شده است که اینجا میخواهیم به شکل مجمل آن را بیان کنیم.
نظام اقتصادی
انسانها به شکل
طبیعی برای بقا و رفع نیازهای اساسی خود ضرورت دارند تا بخورند، بپوشند و سرپناه
داشته باشند. این از مواردی است که در طول تاریخ انسانها راهحلهای متفاوتی به
آن پیشنهاد نمودند و حتی باعث نزاع و بحران بشری شده است. وقتی سیستم سرمایهداری
در جهان حاکم شد دین را از زندگی فاصله داد و یکی از موضوعات مهم زندگی که دین را
از آن جدا نمودند حوزه اقتصاد و نظام اقتصادی بود. این حوزه آنقدر نفسانی و شهوانی
شد که بر تمام زندگی سایه افکند؛ چون غربیها هدف زندگی را منفعت دانستند و حوزه
اقتصادی به این هدف بیشتر کمک میکرد. برای همین بود که حتی روی معیار اعمال و
ارزشهای زندگی تأثیر گذاشت و حتی از لحاظ سنجش خوبی و بدی نیز آن چیزی را خوب و
اخلاقی دانستند که نفع داشت. مثلاً در نظام سرمایهداری حرص خوب است چون نفع دارد
و باعث در جریان بودن چرخه اقتصادی میشود، احتکار خوب است چون نفع دارد، ربا خوب
است چون نفع دارد. این نظام آنقدر غرق نفع مادی شد که حتی ضروریات انسان را
تماماً مادی تعریف کرد تو گویی انسان یک ماشینی است خالی از معنی!
در سوره بقره است
که الله سبحانهوتعالی انسانها را میفهماند، همیشه هر آن چیزی که نفع مادی داشت
خوب نیست، انسانها نباید در اعمال و اهداف خویش نفع و ضرر را معیار گیرند و نباید
تنها به نفع خویش بیندیشند. برای همین بود که اسلام جامعه اسلامی را به دادن زکات
امر کرد و به انفاق، ایثار و صدقات تشویق نمود. اسلام سود (ربا) را حرام قرار داد و
آن را عین جنگ با خدا و رسولش دانست. بلی تحریم ربا به معنی تحریم ذهنیت منفعتگرا
است و تحریم ذهنیت منفعتپرست به معنی تحریم نظام سرمایهداری است که امروز بر
تمام جهان حکم میراند. امروز این سیستم توسط نظامهای دموکراسی و جمهوریت تطبیق
میشود و بهواسطه سازمانهای جهانی تضمین میگردد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ
الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٢٧٨﴾ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا
بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ ۖ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ
أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ ﴿٢٧٩﴾ وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ
فَنَظِرَةٌ إِلَىٰ مَيْسَرَةٍ ۚ وَأَن تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ إِن كُنتُمْ
تَعْلَمُونَ ﴿٢٨٠﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و اگر مؤمنید، آنچه از ربا
باقی مانده است واگذارید.(۲۷۸) و اگر [چنین] نکردید، بدانید به جنگ با خدا و
فرستاده وی، برخاستهاید و اگر توبه کنید، سرمایههای شما از خودتان است. نه ستم
میکنید و نه ستم میبینید. (۲۷۹) و اگر [بدهکارتان] تنگدست باشد، پس تا [هنگام]
گشایش، مهلتی [به او دهید] و [اگر به راستی قدرت پرداخت ندارد،] بخشیدن آن برای
شما بهتر است اگر بدانید. (۲۸۰)
نظام عقوبات
جرم در هر جامعه وجود دارد و حذف کامل آن ناممکن است چون
جرم در حقیقت سرپیچی از نظام، احکام و قوانین یک جامعه است که اینگونه افراد در
هر جامعه پدیدار شده و تا آنکه این امتحان زندگی ادامه دارد جوامع انسانی نیز به
شکل مطلق آن خالی از اعمال جرمی نخواهد شد. دولت پیامبر «ص» یک دولت الگو است اما
دیده میشود که باز هم در آن مجرم وجود داشت و اعمال جرمی صورت میگرفت. برای همین
است که اسلام من حیث نظام حکومتداری در این بخش نیز دید متفاوت خویش را نسبت به
بقیه نظامهای بشری توضیح داده است. برخی مکاتب حقوقی فلسفه جزا را اخلاقی میدانند
که اخلاقاً باید کسی که جرم نموده مجازات شود، برخی هم به اصلاح فرد توجه دارد؛
خصوصاً نظام سرمایهداری که نظام فردگرا است این هدف را برای جزا انتخاب نموده است
اما اسلام برای اصلاح
مجرمین از روش زور استفاده نکرده بلکه توسط نهادهای تعلیمی و تثقیفی به اصلاح
افراد میپردازد ولی در جزا دادن مجرم دو هدف را تعقیب میکند: جزای شرعی در دنیا
باعث عبرت جامعه میشود و در آخرت باعث کفاره همان عمل مجرم خواهد بود به شرطی که
جزای شرعی توسط دولت اسلامی بر آن شخص تطبیق گردد. الله متعال این هدف
اساسی عقوبات را در سوره بقره بیان میکند که با تطبیق حدود الله متعال است که
حیات و زندگی بقیه مردم تضمین میشود چون تحت سایه دولت اسلام و تطبیق نظام عقوبات
اسلام است که مردم از ارتکاب جرم خود را وقایه (تقوی) میکنند.
وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ
تَتَّقُونَ [٢:١٧٩]
ترجمه: ای عاقلان، حکم قصاص برای حفظ حیات شماست تا مگر (از قتل یکدیگر)
بپرهیزید.
نظام اجتماعی
انسانها در جامعهٔ خود با انواع گوناگون ارتباطات است که
زندگی نموده و حل مشکل میکنند که یکی از این ارتباطات ارتباط و اختلاط میان زن و
مرد است. این ارتباط باعث برخی چالشها، حقوق و مکلفیتها میگردد که اسلام این
ارتباط را در چارچوب نظام اجتماعی حل نموده است. الله سبحانهوتعالی به هدف بقا و
دوام نسل بشری در وجود این دو جنس قوههای را مقرر نموده است که رسیدن به این هدف
را تضمین میکند. این «غریزه نوع» است که باعث تمایلات جنسی در انسان شده و انسان
را از لحاظ جنسی تحریک میکند. اما امروز با حاکمیت عقیده سکولار و مبدأ سرمایهداری
و عدم حاکمیت احکام الهی باعث شده است که این فطرت منحرف گردد. مبدأ سرمایهداری ازیکطرف
هدف این غریزه و روابط زن و مرد را منحرف نموده و از طرف دیگر با شیوع افکار مثل
آزادی، حقوق بشر، حقوق زن ... و فردگرایی باعث شدند که تنظیم روابط، حقوق و مکلفیتهای
زن و مرد نیز بهسوی انحراف برود. همچنان غربیها این غریزه را صرف در لذت جنسی
خلاصه کردند که این موارد باعث این شده است که اختلاط عام شود، روابط نامشروع
تشویق گردد، بیحجابی و دسترسی ساده به افلام مبتذل را از دستاوردهای خود برای رفع
غریزه جنسی انسانها بدانند.
بناً اسلام تنها طریقهٔ که انسانها میتوانند به تولد و
تناسل بپردازند را نکاح نامیده است. برای همین است که پس از تأسیس دولت در مدینه
از اولین مواردی که الله متعال آن را بر مسلمانان مقرر نمود نکاح است. بناً سوره
بقره پهلوی اینکه از نکاح یادآوری نموده برای جدایی زن و شوهر نیز راه حلی قرار
داده است و طلاق را حلال و ایلا و غیره مواردی که انسانها میخواهند رابطه
زناشویی را از هم بپاشند را حرام قرار داده است. همچنان در آیتهای (۲۲۱-۲۴۲) این سوره از موارد فرعی که در نتیجهٔ رابطه میان زن و مرد
ایجاد میشود را توضیح داده است مثل: عدت، رضاعت، برخورد با والدین و غیره مواردی
که به نظم اجتماعی ارتباط میگیرد.
وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ
يُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ
خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ
يَتَذَكَّرُونَ [٢:٢٢١]
ترجمه: و با زنان مشرک ازدواج مکنید مگر آنکه ایمان آرند و همانا کنیزکی با
ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است هر چند از (حسن و جمال) او به شگفت آیید، و زن به
مشرکان مدهید مگر آنکه ایمان آرند و همانا بنده مؤمن بسی بهتر از آزاد مشرک است هر
چند از (مال و حسن) او به شگفت آیید. مشرکان (شما را از راه جهل) به آتش خوانند و
خدا از راه لطف و مرحمت به بهشت و مغفرت دعوت کند و خداوند برای مردم آیات خویش
بیان فرماید، باشد که هشیار و متذکر گردند.
نظام تعلیمی
انسانها وقتی بیدار میشوند که بفهمند چه کسی این همه هستی
را خلق نموده است، هدف از خلقت چیست و سر انجامِ انسان و کائنات چه میشود. این از
سوالات اساسی است که تمام زندگی انسانی روی آن بناء میشود. برای همین است که الله
متعال پیامبران را یکی پی دیگری فرستاده است تا زندگی انسانها را روی پاسخهای
درست به این سوالات بناء کنند و به اساس همین سوالات بشر را رهبری نمایند. وقتی ما
از علم و تعلیم حرف میزنیم در حقیقت از وحی الهی حرف میزنیم که برای هدایت بشر و
تکوین شخصیت انسانها فرستاده شده است تا انسانها به اساس آن زندگی نموده، حل
مشکل کرده و سیاست نمایند. وحی الهی صرف فهمیدن و معلومات داشتن در مورد آن نیست، برای
همین است که الله متعال در سوره بقره بیشتر روی خصوصیات زشت قوم بنیاسرائیل تمرکز
دارد، یک صفت آنها این بود که خود را عالمتر از دیگران میدانستند در حالیکه الله
متعال آنها را جاهل خطاب نموده و به مَرکب تشبیه میکند که علم را آموختند اما در
شخصیت آنها تاثیری نداشت و به آن عمل نکردند.
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ
الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ
مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ [٦٢:٥]
وصف حال آنان که علم تورات بر آنان نهاده شد (و بدان مکلف شدند) ولی آن را حمل
نکردند (و خلاف آن عمل نمودند) در مثل به حماری ماند که بار کتابها بر پشت کشد (و
از آن هیچ نفهمد و بهره نبرد)، آری مثل قومی که حالشان این است که آیات خدا را
تکذیب کردند بسیار بد است و خدا هرگز ستمکاران را (به راه سعادت) رهبری نخواهد
کرد.
از سوی دیگر این بحث به معنی این نیست که علوم تجربی را علم
ندانیم اما پهلوی اینکه جوانان
باید در بخشی از علوم تجربی و معارف اسلامی متخصص به بار آیند، هدف اساسی از علم و
تعلیم عبارت از شخصیتسازی جوانان است تا در افکار اسلامی ذوب شوند و جهان را با
عینک عقیده اسلامی ببینند. درحالیکه نظام تعلیمی در سیستم سرمایهداری بر
عقیده سکولاریزم بناء میشود و هدف از تعلیم و تحصیل در این سیستم به گونهٔ است که
شخصیتهای سکولار و نفعگرا را تربیت نموده و همچنان بیشترین و بهترین نیروی کار
را برای بازار تولید کند. برای همین است که باورمندان این عقیده سیاست تعلیمی،
نصاب تعلیمی و فضای تحصیلی خود را برای این هدف عیار میسازند. پس برای دولت
اسلامی این قابلبحث نیست که تنها مردها علم بیاموزند یا همه، مکان تعلیمی را مکتب
بنامیم یا مدرسه؛ بحث اساسی در این است که دولت اسلامی تعلیم و تحصیل را من حیث یک
نظام میبیند که هدف این نظام متفاوت از نظامهای جمهوری و سکولار است. الله متعال
یکی از اهداف رسالت را در سوره بقره تعلیم قرآن، حکمت و تزکیه میداند که تمام اینها
برای تکوین شخصیت اسلامی است.
رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ
وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ ۚ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [٢:١٢٩]
ای پروردگار ما! در میان آنان (که از دودمان ما و منقاد فرمان تویند) پیغمبری
از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر ایشان فرو خواند و کتاب (قرآن) و حکمت (اسرار
شریعت و مقاصد آن) را بدیشان تعلیم دهد و آنان را (از شرک و اخلاق ناپسند) پاکیزه
نماید، بیگمان تو عزیزی و حکیمی (و بر هر چیزی توانا و پیروزی، و هر کاری را که
میکنی بنابر مصلحتی و برابر حکمتی است).
سیاست خارجی
در سوره بقره رسالت اصلی امت مسلمه به شکل واضح بیان شده
است. این رسالت در چارچوب قصههای امتهای گذشته ذکر شده که امتهای گذشته بهخصوص
بنیاسرائیل چگونه از این رسالت سر باز زدند و ذلیل شدند. این رسالت همانا نصرت
دین خدا و نشر آن برای تمام انسانها بود. چون امت وسط همان امتی است که در رساندن
اسلام برای دیگران واسطه میشود و در روز آخرت برای اینکه اسلام را برای دیگران
رسانده است شهادت میدهد و برای همین است که در این سوره امت وسط را امت شهادت نیز
خوانده است. پهلوی توضیح این رسالت، طریقه رساندن اسلام برای دیگران نیز در این
سوره توضیح داده شده است. چون هدف
از نشر اسلام به معنی گسترش دارالاسلام و نشر اسلام من حیث برنامه زندگی میباشد؛
برای همین است که الله متعال یگانه طریقه آن را جهاد یا قتال دانسته است. جهادی که
توسط اردوی دولت اسلامی صورت گرفته، توسط آن مرزها شکسته شده، سرزمین مسلمانان
وسعت یافته، فتنهها (نظامهای بشری، سازمانهای کفری و دولتهای مستکبر جهانی) از
بین رفته و دین (نظام، حکم و قانون) تنها و تنها از آن الله متعال شود.
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ
الدِّينُ لِلَّهِ ۖ فَإِنِ انتَهَوْا
فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ [٢:١٩٣]
ترجمه: و با کفار جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و دین خدا
حاکم باشد و بس، و اگر (از فتنه) دست کشیدند (با آنها عدالت کنید که) تجاوز جز بر
ستمکاران روا نیست.
نظام حکومتداری
خلافت من حیث ساختار حکومتداری ریشه دارد در سیرت پیامبر «ص»
که حدود ۱۰ سال در مدینه حکومتداری نمود و نهادهای اساسی دولت اسلامی را بنیاد
گذاشت. اما خلافت من حیث یک رسالت بر میگردد به آوان خلقت حضرت آدم «ع» که الله
متعال انسان را خلق کرد و آنرا در زمین خلیفه ساخت تا از هدایت پیروی نموده و از
ضلالت دوری کند و آنچه را که الله متعال فرستاده به آن حکم نماید. خلیفه الله
متعال د حقیقت کسانیاند که این رسالت را به پیش برده و مردم را با الله متعال وصل
میکنند که این کار اساسی پیامبران و امتهای آنها بود چنانچه الله متعال در مورد
حضرت داود میفرماید:
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ
النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ
اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ [٣٨:٢٦]
ترجمه: (و او را گفتیم که) ای داود، ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم،
پس میان خلق خدا به حق حکم کن و هرگز هوای نفس را پیروی نکن که تو را از راه خدا
گمراه سازد و آنان که از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب و قیامت را فراموش کردهاند
به عذاب سخت معذّب خواهند شد.
امروز که دیگر پیامبری نخواهد آمد و ما هم امت آخرزمان
استیم پس این رسالت به دوش ماست که این رسالت و خلافت را بهپیش بریم؛ چون الله
متعال ما را من حیث امت خیر برای رهبری بشریت انتخاب نموده است تا تمام این نظامها
را که در بالا ذکر گردید در چارچوب دولت خلافت تطبیق نموده و رهبری بشریت را بهپیش
بریم.
وَإِذْ قَالَ رَبُّک لِلْمَلَائِکةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی
الْأَرْضِ خَلِیفَةً ﴿بقره: ۳۰﴾
ترجمه: و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمین
جانشینی خواهم گماشت»
طبری در تفسیر این
آیهی سوره بقره گفته است: «این آیت در تعیین خلیفه یا امام اصل است. خلیفهی که
از او شنیده شود و از وی اطاعت گردد، کلمه اسلام با او جمع گردد و توسط وی احکام
اسلام نافذ شود. در مورد وجوب خلافت در میان ائمه مذاهب اختلاف وجود ندارد مگر نظر شخصی به
نام اصم نقل شده است (او خلافت را واجب نه بلکه جایز میداند) که آنرا به نام
شریعت اصم نامیدهاند و هرکسی که چنین بگوید و از نظر وی پیروی کند در حقیقت به
مذهب وی است».
پس در نتیجه اسلام
من حیث نظام و ایدئولوژی دارای قواعد اساسی است که آن را از دیگر نظامها متفاوت
میسازد. این اساسات نظامها تنها در سوره بقره یادآوری شده است، سورهٔ که حضرت
محمد «ص» در مورد آن فرموده است که «هر چیزی دارای قُله است و بدون شک که قلهٔ
قرآن البقره میباشد».
اسلام
دین کامل و شاملی است که در آن اساسات تمام نظامهای زندگی: از عبادات تا
اخلاقیات، از نظام حکومتداری تا نظام اقتصادی، از نظام اجتماعی تا نظام تعلیمی و
از سیاست داخلی تا سیاست خارجی در آن نهفته است. این همان اسلامی است که از ما
تقاضای عمل میکند و به چنین اسلامی نمیتوان عمل کرد تا اینکه آن را تطبیق نمود و
در راه آن جهاد کرد و چنین اسلامی را نمیتوان به شکل کامل آن تطبیق کرد مگر با تأسیس
دولت واحد خلافت. این دقیقاً حدود، معیارها و راهحلهای اسلامی است که باید تطبیق شود که در
غیر آن ما هم کسانی خواهیم بود که الله متعال آنها را به صفت ظالمین توصیف نموده
است. کسانی که در عدم وفاداری شان با پیمان خدا، در دنیا ذلیل شدند و در آخرت نادم
و پشیمان گشتند.
تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [بقره: ٢٢٩]
ترجمه: این
حدود الله است، پس از آن تجاوز نکنید، و هر کس که (با مخالفت فرمان الهی) از حدود
الله تجاوز کند، پس همان گروه ظالماناند.