نهاد ملل متحد در سال ۱۹۴۵م تأسیس شد. این سازمان ادامهٔ سازمان جامعه
ملل میباشد که پس از جنگ جهانی اول توسط کشورهای مسیحی - اروپایی برای وحدت
بخشیدن به این کشورها جهت سرکوب برخی امپراتوریها، جلوگیری از فتوحات خلافت
عثمانی، و ضربهزدن به دولت اسلامی (خلافت) تشکیل گردیده بود. این سازمان در کنار
اهداف مختلف یکی از اهداف اساسی و مهم آن جلوگیری از پخش و نشر اسلام در اروپا
بود، چون آنها اسلام را تهدید بزرگ برای بقای خودشان قلمداد کرده بودند. بعد از
مدتی دامنهٔ این سازمان گسترش یافت و با تغییر ظاهری در اجندای آن، کشورهای دیگر
جهان را به عضویت در آن دعوت کردند و به حیث شاهدان زور (دروغ) بر خویش پذیرفتند.
حقیقت مسئله این است که این سازمان تحت کنترل کشورهای قدرتمند دنیا قرار داشته و
در اکثری موارد از آن به حیث وسیلهٔ برای مشروعیت بخشیدن به برنامههای کشورهای
غربی، بخصوص امریکا و انگلیس مورداستفاده قرار میگیرد. بنا بر همین تأثیرپذیری از
کشورهای قدرتمند نمیتواند، به تمام کشورهای دنیا نگاه یکسان و مبتنی بر عدالت
داشته باشد. در سازمان ملل حتی در شکل ظاهری آن نیز امریکا تأثیر داشته و رؤسای
جمهور آن جزء سخنرانان اول در اجلاس عمومی همهساله در این سازمان میباشند.
یکی از مهمترین نهادهای سازمان ملل «شورای امنیت» آن میباشد که دارای
۵ عضوی دایمی که عبارت از امریکا، انگلستان، فرانسه، چین و روسیه و یک عضو ناظر
آلمان نیز در آن قرار دارد میباشند که بنام پنج جمع یک یاد میگردند. این پنج جمع
یک روی تمام مسائل امنیتی دنیا تصمیم میگیرند، و با استفاده از قدرت نظامی برای
تعقیب اهداف خویش مشروعیت میدهند. تمام این پنج عضو غیرمسلمان بوده و از جمعیت
حدود دومیلیاردی مسلمان در این سازمان نمایندهٔ که حق وتو داشته باشد، حضور ندارد.
ساختار این سازمان نشان میدهد که دنیا در کنترل چند کشور محدود میچرخد و سرنوشت
آرامش و امنیت آن به دست این پنج کشور میباشد. در بین این کشورها قدرتشان یکسان
نبوده بلکه امریکا به حیث ابرقدرت در بعضی از تصامیم به رأی شورای امنیت هم توجه
نمیکند. مثلاً: وقت امریکا
همراه با ناتو به عراق حمله میکرد تمام اعضای شورای امنیت رأی مثبت نداده بودند،
مگر بازهم این حمله صورت گرفت. یا هم وقتی روسیه میخواست کریمیه را به خاک خود
یکجا کند، حتی با وجود مخالفت شورای امنیت نیز این کار صورت گرفت. مثالهای ازاینقبیل
نشان میدهد، دنیا امروز با آن ظاهری نسبتاً قانونمندش بهپیش نمیرود؛ بلکه
کشورها نظر بهزور سیاسی و اقتصادی خودشان با جهان تعامل کرده و اهداف خویش را
تعقیب میکنند.
یکی از مفاهیم غلط که در جامعهٔ ما وجود دارد او این است که سازمان ملل
را یک نهاد بیطرف میدانند که گویی در تعاملش با افغانستان به طور مستقلانه
برخورد میکند. در دنیای اسلام قضیهٔ وجود ندارد که سازمان ملل آن را با بیطرفی
حل کرده باشد. یکی از این قضایای مسئلهٔ فلسطین و دولت یهود (اسرائیل) است. دولت
یهود به طور غیرقانونی به کمک انگلیس و روسیه در قلب سرزمینهای اسلامی با حیله و
نیرنگ و با فریب و تطمیع حکام آن زمان ساخته شد و مرزبندی سال ۱۹۶۷م تعیین میکند
که سهم اسرائیل و فلسطین چه اندازه باشد. باگذشت حدود هفتاد سال از اشغال خاک
فلسطین، روزبهروز جغرافیای اسرائیل وسیع و فلسطین از نقشه دنیا در حال نابودشدن است
و حتی غرب و اسرائیل به همان مرزبندی خودشان در سال 1967م نیز پابند نماندند. نقشهٔ
منتشر شده توسط گوگلمپ در سال ۲۰۲۰ نام فلسطین را حذف و تمام آن سرزمین را اسرائیل
نامگذاری کرد. سازمان ملل عضویت فلسطین را به تعلیق درآورده و حکومت آن کشور را
به رسمیت نشناخت و نام آن را از دولت فلسطین به ادارۀ خودگردان عوض کرده است؛ در
حالی که اسرائیل در اولین اقدام به رسمیت شناخته شد. امروز جنایتی که در حق مردم
فلسطین صورت میگیرد، توسط سازمان ملل نادیده گرفته شده و دیده میشود که با بیعدالتی
تمام در حال نابود ساختن یک سرزمین استند. فلسطین دیگر به حیث یک کشور که بتواند
امنیت مرزهای خود را تأمین کند، تعامل سیاسی و اقتصادی با دنیا داشته باشد، وجود ندارد
و با تقسیم آن به نواز غزه و کرانه باختری که در بین این دو ساحه اسرائیل قرار
داده شده عملاً در حال نابودی قرار گرفته است. چون نوار غزه با بخشهای دیگری
فلسطین ارتباط نداشته، ازیکطرف با اسرائیل و از طرف دیگر به بحیره مدیترانه وصل
است، ساکنین غزه فقط ۲۰ کیلومتر حق دارند که به آب دسترسی داشته باشند. بااینوصف
غزه بزرگترین زندان دنیا حساب میشود. نقشه و وضاحت در این مورد واضح میسازد که بیش
از هفتاد سال سازمان ملل بر اساس اجندای امریکا و انگلیس با اسرائیل برخورد کرده
است و حتی با قطعنامههای واضح برای توقف فعالیت هستوی اسرائیل (قطعنامه سال ۱۹۴۷م) توقف شهرکسازی، توقف محاصره بلندیهای جولان،
توقف نقض حقوق بشر تا سال ۲۰۱۲ حدود ۱۳۱ قطعنامه برای فلسطین و اسرائیل صادر شده
که در این تعداد قطعنامهها مواردی از آن تطبیق شده که به نفع اسرائیل بوده و در
قطعنامههای که اسرائیل ضرر میکرده اصلاً به آن توجه صورت نگرفته است. امروز
نتیجه چنان است که اسرائیل دارای سلاح هستوی است، مرزهایش از سال ۱۹۶۷ گسترشیافته،
شهرکسازی در بخش شرقی بیتالمقدس ادامه دارد، بلندیهای جولان تحت تسلط اسرائیل
است و دهها مورد دیگری که در قطعنامههای سازمان ملل از توقف آن سخن گفته شده بود.
قضیه دیگر، قضیهٔ افغانستان است که در سال ۲۰۰۱ امریکا به بهانهٔ ۱۱
سپتامبر و جنگ علیه تروریزم -که در حقیقت جنگ علیه اسلام بود- را آغاز کرد. این
حمله منجر به سقوط امارت اسلامی و آمدن نظام جمهوری بعد از معاهده بن گردید. در
طول این ۲۰ سال اشغال امریکا دست به هر جنایت زد. به بهانه جنگ علیه تروریزم هر
هدف که خودش میخواست نابود کرد. امریکا در طول این ۲۰ سال زندان مخوف بگرام و
گوانتانامو را از زندانیان سیاسی پر ساخت و آخرین مودل شکنجهها را نیز بالای
زندانیها انجام میداد. گاهی بالای محفل عروسی در لوگر حمله میکرد، گاهی هم
دهقانی را در بغلان میکشت و گاهی عسکر روانیاش خانوادهٔ را در قندهار به گلوله میبست.
تمام این جنایات زیر چشم سازمان ملل و نهادهای مرتبط به آن مثل یوناما، یونیسف و نهادهای
حقوق بشری صورت میگرفت. تمام این نهادها مهر سکوت شرمآور بر دهان داشتند، و
اصلاً گویا آب از آب تکان نخورده است. حتی بعد از ختم اشغال محکمهٔ جزایی بینالمللی
نیز از جنایات امریکا در افغانستان چشمپوشی کرد و در لیست تحریم جرایم ضدبشری
قرار نگرفت، بهعوض آن طالبان و داعش را در لیست تحقیقات جرایم گرفتند که اصلاً با
جرایم و تروریزم دولتی امریکا قابلمقایسه نیست. از همین قبیل دهها نمونه مانند:
سوریه، عراق، برما، هند، لیبیا، سودان و یک تعداد کشورهای افریقایی مثل گواتمالا،
نایجریا وجود دارد که سازمان ملل در آن مداخله کرده، مگر اصلاً کدام نتیجهٔ قابلملاحظه
به نفع مردمان مسلمان آن سرزمین نداشتهاند، بلکه با ختم مأموریت کشورهای
استعمارگر از آن سود بردهاند.
پس میتوان گفت که سازمان ملل در طول فعالیتش در جهان اسلام کدام نتیجهٔ
مثمر نداشته -به دلیلی که تحتتأثیر قدرتهای بزرگ جهان است- و در آینده هم تأثیر نخواهد
داشت؛ لذا توقع از سازمان ملل بهعنوان نهاد بیطرف امری است که خلاف شأن این
سازمان (که بازیچهٔ قدرتهای بزرگ است) میباشد. مردم مسلمان و دولت افغانستان به
جایی اینهمه امید به این سازمان کفری و سکولار به الله متعال توکل کرده، و با
مراجعه به مردم و مخلصین در امت اسلامی و با تطبیق کامل اسلام خیر دنیا و آخرت را
نصیب خود و اتباع خود گرداند. در غیر آن و در صورت مراجعه به این سازمان چیزی جز
ذلت دنیا و آخرت را برای ما به بار نخواهد آورد.