رئیس سازمان استخبارات امریکا هفته قبل به پاکستان و هند
سفر داشت. در این سفر وی با رؤسای استخبارات هند، پاکستان و تعدادی دیگر از مقامات
بلندرتبه استخبارات منطقه ملاقات نمود. محور اصلی این سفر بحث در مورد تحولات
افغانستان، بهخصوص به قدرت رسیدن طالبان بود. از قرائن معلوم میگردد که سازمانهای
استخباراتی امریکا و منطقه از چنین اتفاقی نگران هستند. این تشویش را میتوان را
در دو نکته جمعبندی کرد:
اول: با به قدرت رسیدن غیرمترقبه طالبان در افغانستان و
اعلام امارت اسلامی یک شوک برای سازمانهای استخباراتی منطقه پنداشته میشد. چون تحولات
سریع و خلاف پیشبینیهای آنان صورت گرفت. قدرت گرفتن طالبان یک پیام مهم را به
سایر گروههای جهادی در جهان اسلام مخابره کرد. پیام این بود که با جهاد و تلاشهای
پیگیر بر محور عقیده اسلامی میتوان قویترین ارتشها را به زانو در آورد و اشغالگران
را وادار به فرار کرد.
پیروزی طالبان و خروج ذلیلانه امریکا با استقبال بسیاری از جنبشهای
جهادی مواجه شد و به آنان نوعی از انگیزه مضاعف را در راستای مبارزه شان ایجاد
کرده است. از کشمیر تا افریقا و از خاورمیانه تا آسیای جنوبی تعدادی زیادی از گروههای
جهادی این پیروزی را جشن گرفته و پیامهای تبریکی را نشر کردهاند.
در واقع، به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان یک منبع الهام
و الگو برای سایر گروههای اسلامی در پاکستان، کشمیر، افریقا، آسیای میانه و شرق
میانه گردیده است. این مسئله کشورهای غربی را که سالهاست سرزمینهای اسلامی را
زیر اشغال مستقیم و غیرمستقیم خود در آوردهاند و برای تامین منافع شان تحولات را
سمت و سُو میدهند، شدیداً نگران ساخته است. کشورهای که برای سرکوب بیداری اسلامی
و منزوی ساختن گروههای اسلامی از هیچ تلاشی دریغ نورزیدهاند. تحرک و الهامگیری
گروههای جهادی میتواند نفوذ سیاسی و استخباراتی غرب و مزدورانش را به خطر مواجه
نماید. از اینرو سازمانهای استخباراتی در سطح منطقه گرد هم آمدند تا راهکاری را
روی دست گیرند تا چگونه این منبع الهام را تخریب نموده و از تحرک سایر گروههای
جهادی نیز جلوگیری کنند. البته تلاشی که زیاد نتیجهبخش نخواهد بود.
دوم: با خروج ذلیلانه امریکا از افغانستان نفوذ سیاسی و
استخباراتی این کشور به کمترین حد خود در 20 سال اخیر رسیده است. اکثر شبکههای
جاسوسی و اطلاعاتی این کشور یا از بین رفتهاند یا هم ناپدید و پنهان شدهاند. یک
تعدادی دیگر نیز از افغانستان بیرون کشیده شدهاند. از اینرو دسترسی اندک به
معلومات استخباراتی مایه نگرانی دولتمردان امریکایی گردیده است. حتی در کانگرس
امریکا سروصداهای ایجاد شده که این خلاء میتواند یک تهدید برای امنیت ملی امریکا
تلقی گردد.
به این دلیل امریکا در تلاش است تا از یکسُو شبکههای
استخباراتی را که از فعالیت باز ماندهاند دوباره فعال نموده و در ضمن بتواند با همکاری
کشورهای منطقه بستری را ایجاد کند تا از معلومات استخباراتی سایر کشورها که هنوز
شبکههای شان در افغانستان فعال است، استفاده کند. به این معنا که یک شبکهی را
ایجاد کنند تا همه کشورها در آن معلومات شان را به اشتراک بگذارند.
غرب با تجربهی که در کشورهای مختلف دارد به خوبی بلد است
تا از کدام راهکار وارد یک جامعه شود و معلوماتهای مهم و حساس را بدست بیاورد.
شبکههای استخباراتی آنها گاهی تحت نام مراکز تحقیقاتی و پژوهشی، گاهی زیر پوشش کمپاینهای
واکسیناسیون به جمعآوری معلومات میپردازند. غرب گاهی جواسیس خود را در پوشش
خبرنگار، تاجر و دیپلومات میفرستد و گاهی نیز در پوشش انجوها و موسسات خیریه بخشی
از اطلاعات استخباراتی اش را بدست بیاورد. چنانچه چندین تن از روسای امنیت ملی
حکومت قبلی سابقه کار با ملل متحد را داشتند.
یکی از گزینههای که در مقطع فعلی مورد توجه است و میتواند
در پر نمودن این خلاء کمک کند، استفاده از موسساتی است که کمکهای بشردوستانه
ارائه میدهند. هرچند این موسسات و انجوها هدف خود را کمک به مردم عنوان نموده تا
افغانستان را از فاجعه هولناک بیرون بکشند، ولی در عقب این دلسوزی به ظاهر زیبا یک
توطئه بسیار کلان سیاسی و استخباراتی نهفته است.
کمکهای که از سوی غرب، چین، روسیه و کشورهای منطقه به
افغانستان صورت میگیرد، از روی خیرخواهی نه، بلکه از روی اهداف سیاسی و استخباراتی
صورت میگیرد. از اینرو رهبران سیاسی و نظامی و مردم مسلمان و مجاهد افغانستان
متوجه این دسیسهها باشد. تا نشود از اشغال مستقیم به یک اشغال غیرمستقیم پرت
شویم. بهترین گزینه برای خنثی سازی این توطئهها و نفوذ غرب قطع روابط سیاسی،
اقتصادی و استخباراتی با کسانی است که در ریختن خون برادران مسلمان ما شریک هستند
و در دلِ شان کینهی بسیار عمیق و بزرگ نهفته است. هرچند حرف از بشردوستی و انسان
دوستی میزنند.
مصدق سهاک
عضو دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر
ـ ولایه افغانستان