سخن هفته: نشست صلح در ترکیه تحت نام افغانها اما با طرح امریکا به پیش خواهد رفت.
قرار است که در روزهای نزدیک یک نشست ده روزهی صلح
افغانستان در ترکیه برگزار شود. جناحهای متفاوتی برای این نشست طرحهای را آماده
نمودهاند که به زعم شان مشکل افغانستان را حل خواهد کرد. اما قرار بود که شورای عالی
مصالحه ملی بتواند طرحهای متعددی را توحید نماید که درین امر موفق نگشت. از آدرس
یک حکومت دو طرح به معرفی گرفته شده است: طرح ارگ و طرح سپیدار. خلیلزاد به
نمایندگی از امریکا نیز طرحی دارد و همچنان برخی احزاب میخواهند که طرح خود را
بشکل مستقل مطرح کنند.
طرحهای متعدد نمایندگی از تفرقههای موجود در داخل
افغانستان دارد. جناحهای متفاوتی تحت نام جمهوریت و ارزشهای آن برای منافع خود
رنگ نیک میدهند. اگرچه این طرحها از دید محتوا چیزی متضادی با طرح امریکایی نیست
اما تفرقه و تعدد طرحها همان چیزی است که امریکا میخواهد تا به اساس آن
دیپلوماسی خود را به پیش برده و طرح خود را حلال تفرقات بداند. از سوی دیگر اگر
چنین نیز نشود، قبل از قبل طرحهای موجود با طرح امریکا سنخیت دارد. چنانچه حاجی
دین محمد از مشاورین شورای عالی مصالحه ملی برای بیبیسی گفته است که طرح نهایی
این شورای نزدیکی بیشتری به طرح خلیلزاد دارد.
این همه اینرا میرساند که امریکا بر وضعیت و سیاست
افغانستان مسلط است حتی بر مذاکراتی که نام آن را خواست افغانها گذاشت. از نشست
بُن در 2001 تا به امروز تعریف خوب و بد، خیر و شر، نفع و ضرر و اسلامی و غیر
اسلامی بودن برای افغانها توسط امریکا و نمایندگان حلقه به گوش شان صورت گرفته
است. دموکراسی با B-52 بر افغانها تحمیل شد، درین بیست سال به
میلیونها افغان کشته و آواره شدند، فقر و بیکاری رشد نمود، فساد نهادینه شد و
افغانها از غمگینترین مردم جهان پنداشته شد. این همه در تسلسل سیاستهای امریکا
و حکومت وارداتی به نام جمهوریت صورت گرفت تا که درخت منافع شان را با خون ما
آبیاری کرده باشند. درحالیکه افغانها درین مدت هرگز نخواستند که برای جمهوریت و منافع
امریکای قربانی دهند و نه درین چهار دهه از برای این مبارزه نمودند تا امریکا بر
امور سیاسی مسلط باشد و افراد فراشوتی و وارداتی به کرسی قدرت تکیه زده و خواست
خود و بادار خود را خواست اکثریت جامعه بدانند.
و حتی در طرح های متعدد و متفاوتی که از داخل افغانستان و از جناحهای
مختلفی طرح شده آن چیزی نیست که مبتنی بر ارزشها و احکام اسلام باشد و نه آن چیزی
است که مردم افغانستان میخواهند. به طور مثال: اشرفغنی در طرح خود هدف مطلوب خود
را یک «افغانستان دموکرات» و صلح آینده را یک «صلح عادلانه» تعریف کرده است. اگرچه
اشرفغنی با ارزشهای سیکولار رشد نموده و تربیت شده است و توقع اسلام از او بعید
میباشد اما برای گول زدن جامعه، استفاده از اسلام را خوب بلد است. افغانستان
دموکرات مثل نظام امروزی یک افغانستان مبتنی بر ارزشها و نظام غربی و غیر اسلامی
خواهد بود. صلح عادلانه را هرکسی توقع دارد و انسان سالمی نیست که صلح مبتنی بر
عدالت را نخواهد. اما مهم اینست که عدالت باید تعریف شود. اشرف غنی در توضیح طرح
خویش عدالت را همان حاکمیت ارزشهای وارداتی غربی دانست که عبارت از ارزشها و دستاوردهای
سیکولار و غیر اسلامی میباشد.
پس طرحهای متعددی که مطرح شده است اگر چه از لحاظ کلی چیزی نیست که
با نسخه امریکایی در تناقض باشد اما باز هم باید دانست که طرح همان چیزی خواهد بود
که امریکا طراحی نموده است. شکلیات و پروسههای ظاهری چیزیست که برای منافع و
اهداف مطلوب غربی زمینه سازی نموده و از لحاظ حقوقی آن را توجیه میکند. افغانها
و متنفذین آن در توهم اینکه این مذاکرات مبتنی بر خواست افغانهاست و آنها آزادی
این را دارند که موقف خود را بیان کنند، باید بدانند که مثل گذشته بار دیگر است که
فریب خواهند خورد و به مثل مواد سوخت در ماشین دیگران استفاده خواهند شد. و متنفذین
واقعی و مسلمان این جامعه باید بدانند و فهم این از بزرگترین نوع فهم هاست که آنها
باید در محور طرح اسلام جمع شوند و از پروسهها و طرحهای که نه در آن از الله متعال
اطاعت میشود و نه خواست مردم مسلمان افغانستان را انعکاس میدهد اعلام برائت کنند
تا الله متعال آنها را یاری نموده و عزیز سازد. در غیر آن این سلسله ادامه خواهد
داشت که از یک سوراخ بارها گزیده شوند.
أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ
يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً
أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ [٩:١٢٦]
آیا نمیبینند
که در هر سالی، یک یا دو بار (و بلکه بیشتر) مورد آزمایش قرار میگیرند اما بعد از
آن (باز هم در اطاعت از غرب و شرق) توبه نمیکنند و عبرت نمیگیرند و بیدار و
هوشیار نمیشوند.