در جریان ماه رجب سال جاری قمری حزبالتحریر کمپاین جهانی را تحت نام «خلافت
را برپا کنید!» به راه انداخته است. در جریان این کمپاین در افغانستان عکسالعملهای
متفاوتی صورت گرفت که رسانهها باید آنرا بنا بر داعیه بیطرفی که دارند، انعکاس
میدادند. رسانههای بودند که خوب درخشیدند اما رسانههای مثل روزنامه اطلاعاتروز
رسالت عقدهیی و حکومتی را پیشه گرفتند و عزم خویش را برای سرکوب هویت حزبالتحریر
جزم نمودند و کوشش به خرج دادند که درین راه با تحریف و برچسب زدن به پیش بروند. اینگونه
بینشها و عملکردهای عقدهیی و غیرتخصصی را تقبیح و مردود میدانم.
روزنامه اطلاعاتروز به تاریخ 16 حوت سال جاری گزارشی را تحت عنوان «حزبالتحریر
تهدید خطرناکتر از داعش و طالبان؛ چرا باید جلو فعالیت این حزب گرفته شود؟» به
نشر رساند که عاری از اصول گزارشگری و رسالت رسانهی بود. از عنوان این گزارش
پیداست که هدف شومی در آن نهفته است و به همین دلیل به دستکاری واقعیتها پرداخته
شده است. درین گزارش کوشش شده تا تمام معلومات به سوی نکوهش حزبالتحریر و بد جلوه
دادن آن جهت داده شود. این رسانه کوشش زیادی به خرج داده است تا حزبالتحریر را
گروه «تروریستی» جلوه دهد اما برای اثبات آن دلیل کم آورده است. برای همین است که
برخی از نقل قولهای بنده را که با این رسانه مصاحبهی داشتم تحریف نمودهاند. در
بخشی ازین گزارش آمده است که «مستنیر میگوید که برای تاسیس خلافت نیاز به جهاد میشود.»
در حالیکه حزبالتحریر برای تاسیس دولت خلافت به طریقه مادی و نظامی باورمند نیست
بلکه به شیوه مبارزه فکری و سیاسی به پیش میرود. اگر چه از سوی بنده برای این
رسانه اطلاع داده شد که گزارش خود را تصحیح نمایند اما آنها عمل خود را توجیه
نموده و به موقف ما هیچ اعتنای هم نکردند.
از سوی دیگر این رسانه جهت اینکه بتواند هدف و طریقه حزبالتحریر را اشتباه
جلوه دهد و حزب را با القاب «افراطی، تروریست... و رادیکال» گره بزند به عناصر
دموکرات و کسانی که اهلیت بحثهای اسلامی را ندارند رجوع میکند تا در گزارش خود نظر
آنها را در مورد دولت خلافت و سیرت پیامبر با خود داشته باشد. آنها در انتخاب چنین
افراد بسیار هم سلیقهای و هدفمند عمل میکنند تا باشد که اندیشهی روزنامه و هدف
گزارشهای شان را تقویت نمایند. در حالیکه بعضی ازین افراد از کسانی میباشند که
به دامان سیکولاریزم سقوط نمودهاند و با افکار و اصول اسلام نا آشنا میباشند؛
وگر آشنا نیز باشند تقوی و شخصیت شان مبتنی بر اسلام بناء نیافته است تا نظر آنها
در قضایای بزرگ اسلامی شنیده شود.
از سوی دیگر روزنامه اطلاعاتروز به تاریخ 12 حوت سال جاری موقف رسمی خود را
در مورد حزبالتحریر در نوشتهی تحت عنوان «الزام برخورد قاطع با بازوی تروریزم»
به نشر رساند. این رسانه به دور از هر نوع قواعد و ضوابط رسانهی و رسالتی را که
در قبال جامعه دارد مثل همیشه دست به افواهات و برچسبهای زده است تا حزبالتحریر
را با «تروریزم» گره بزند. این رسانه به دلیل نداشتن شواهد به عملکرد «تروریستی»
حزب التحریر، کوشش نموده است برچسب بزند و حرفهای عام خویش را تکرار نماید. این
رسانه کوشش به تحریک دولت علیه حزبالتحریر می کند و میگوید «ریشهها و زمینههای
رشد چنین گروهها خشکانده شود.» در حالیکه حزبالتحریر کدام جریان پا در هوا نیست؛
بلکه ریشه در افکار اسلامی و ارزشهای این جامعه دارد و از آن آب میخورد. ریشه در
جامعهی دارد که مردم آن با اسلام زندگی
نموده و در مقابل هر آنچه غیر از اسلام باشد تا پای جان مبارزه میکنند. حزبالتحریر
مثل افراد، گروهها و افکار وارداتی و فراشوتی نیست که بقای آن با بقای نیروهای
غربی در افغانستان گره خورده باشد. صدام، قذافی، حسنیمبارک، کریموف و غیره مستبدین
کوشش نمودند که به ریشههای حزبالتحریر دستدرازی کنند اما امروز آنها نیستند و
ما هستیم، در هر قشر و جغرافیا حضور فعال داریم و همواره ساقه و شاخههای ما
گستردهتر شده و ثمربخش میشویم.
اطلاعاتروز حزبالتحریر را متهم در «ترویج خشونت» میکند در حالیکه به آن دلیلی
هم ندارد. آنها بدانند که ترویج خشونت را کسانی میکنند که عورتهای خود را روی
جادهها و پردههای رسانه به نمایش میگذارند و چنین رسانهها حرکتهای آنرا تحت
نام دستاورد و حرکت مدنی پرداز میدهند در حالیکه همینگونه اعمال است که احساسات
جامعه را تحریک نموده و جنگ را شعلهورتر میسازد. پهلوی آن ترویج خشونت و عمل به
آن را در طول تاریخ کسانی نمودهاند که نمایندگی از افکار سیکولار میکنند و در
افغانستان نیز ژورنالیستان و نخبگان توسط کسانی از صحنه حذف میشوند که گاه و
ناگاه صدای جمهوریت را سر میکشند. شما جای اینکه از یقهی حزبالتحریر بگیرید
بروید قاتلین خود را محاسبه کنید که همفکران خود تان اند. اگر جرئت اش را ندارید
بگذارید که ما رسالت خویش را انجام دهیم. وگر سخن حق گفته نمیتوانید و از حق
بیزارید پس برای باطل کف نزنید و برای بقاء اش خامه تر نکنید.
از سوی دیگر این رسانه حزبالتحریر را گروه نظامستیز تعریف میکند و این را
دلیل بر افراطی بودنش میگیرد. اگر نظامستیزی به معنی دموکراسیستیزی باشد که این
هدف حزبالتحریر است؛ چون حزبالتحریر دموکراسی، جمهوریت، سرمایهداری و تمام ارزشهای
سیکولار را مادر فسادها میداند و با آن خود را در تقابل میبیند، همانگونه که شما
برای اسلامستیزی منابع خرج میکنید و از حکومت میخواهید که اعضای حزبالتحریر را
سرکوب نموده یعنی به بند کشند، اما برای کسانی که به اسلامستیزی آستین بر زدهاند
کمپاین میکنید و برای زندانیهای اسلامستیز –تحت نام آزادی و دموکراسی- دادخواهی
انجام میدهید. اگر نظامستیزی به معنی افشای چهرههای خاین و برملاسازی فساد این
نهادها باشد دقیقاً این داعیه را شما نیز دارید. این جزء طریقه حزبالتحریر است تا
نقابها را از چهرههای خاینین این امت بردارد و فساد آنها را افشا سازد. وقتی شما
از فساد حکومت میگویید میشوید نظامپرور، وقتی ما میگوییم میشویم نظامستیز؟!
آیا این از حس کدورت نیست که در افشای فساد، برای خود جایزه میخواهید و برای حزبالتحریر
زندان؟ واقعاً به این منطق خویش نمیخندید؟!
سیفالله مستنیر
رییس دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر – ولایه افغانستان